حجتالاسلام سید مهدی موسوی در سلسله نشستهای حرکت قرن با عنوان آسیبشناسی مشارکت مردمی در جامعه ایرانی اظهار داشت: این مسئله، موضوعی پردامنه و نیازمند به سلسله مطالعات گسترده نسبت به 100 سال قبل و بهویژه از انقلاب اسلامی تاکنون است.
صوت این نشست را اینجا می توانید گوش کنید:
این پژوهشگر افزود: بخش زیادی از تحقیقات بنده بهواسطه تجربیات در حضور گروههای مردمی و جبهه و جامعه است، نخستین مقاله نیز در سال 79 با موضوع مشارکت اجتماعی دارم.
وی بیان کرد: باب ضرورت مشارکت مردمی در انقلاب اسلامی موضوع مهمی است و دوام جامعه باید حکمرانی مردم باشد، اینها مسلم است دراینباره نظریههای مختلف اعم از شورا و بیعت و خلافت الهی و امامت و برخی بر واژه ولایت میدانند و برخی از باب توصیههای امر به معرف و نهی از منکر دانسته میشود که هر یک از اینها ظرفیتهایی را تولید میکند.
حجتالاسلام موسوی عنوان کرد: یکی از اشتباهات مهم این است که تنها مشارکت مردمی را انتخابات قلمداد کردیم و از ظرفیتهای دیگر مشارکت مردمی غافل شویم، ما تقریباً در طول 42 سال 12 گونه مشارکت مردمی را در عرصههای مختلف در فضای انقلاب تجربه کردیم.
وی تصریح کرد: حضور مردم در نهضت انقلاب و مبارزه و رفراندوم و انتخابات و دولت بزرگ دهه شصت و نهادهای انقلابی و شوراهای اسلامی و انجمنها و اخلاق و راهپیماییها و مراسمهای مذهبی و بسیج و دفاع مقدس و شرکتهای خصوصی و تعاونیها و ثمن و تشکلهای مردمنهاد و هیئتها شامل این 12 گونه مشارکت مردمی است.
این استاد حوزه خاطرنشان کرد: جامعه ایرانی و مردم ایرانی نظامهای صفر و صدی نیستند، ما میانه این دو هستیم و یک ویژگیهایی داریم که در کمتر ملتی دیده میشود و یک ویژگیهای دیگری دارد که نسبت به مدرنیته و مشارکت، نقطهضعف تلقی میشود باید این نقطهضعفها را به رسمیت بشناسیم و فضای استثنا گری ایجاد کنیم.
وی با بیان اینکه مردم از دولت جدا نیستند گفت: در ارتباط با آسیبشناسی مشارکت مردم، آسیبی که وجود دارد وضعیت مطالعات و فهم ما نسبت به مشارکت مردمی است و درواقع بزرگترین آسیب تلقی ما از مشارکت مردمی است.
حجتالاسلام موسوی بیان کرد: انقلاب اسلامی با مشارکت مردمی شکل و با مشارکت مردمی گرفت اوج گرفت اما آرامآرام مشارکت مردمی کم شد و بروکراسیها و ساختارگراییهای عجیب و غریب جایگزینش شد.
وی عنوان کرد: چون فهم ما از ابتدای انقلاب تاکنون نسبت به مشارکت مردمی فهم درستی نبوده است و همواره افراط و تفریط داشتیم یا همهچیز را خواستیم مردمی و رها کنیم یا خواستیم همهچیز را دولتی کنیم.
این استاد حوزه تصریح کرد: 5 آسیب جدی در اینباره احصا کردیم و ما به این آسیبها گرفتار هستیم، در این زمینه طرح روشن و فعال و جامعی برای مشارکت مردمی نداریم و بیشتر بر اساس اقتضائات بر اساس مشارکت مردمی مواجه شدیم و نظریه ندادیم و فهم روشنی نداریم در این باره 5 آسیب شناسایی کردهایم.
وی اظهار داشت: آسیب اول سلبریتی شدن بحث از مشارکت مردمی است و این مشارکت از فضای علمی و پژوهشی خارج شد و هر کس اجاره داد به این حوزه ورود کند و حوزه و دانشگاه توجهی به این موضوع نداشت.
حجتالاسلام موسوی گفت: دومین مسئله مواجهه گزینشی با مکتب انقلاب اسلامی و نظام فکری رهبران انقلاب است، هر کس با ذوق و سلیقه خود مکتب انقلاب را تعریف کرد و بخشهایی از سخنان رهبران و بزرگان را انتخاب میکند و روی همان مانور میدهد که نگاه گزینش گرایانه است.
وی افزود: سومین موضوع، اطلاعات ناقض تاریخی بر اساس یک جریانهای ظاهری بدون توجه به آمار دقیق است و بخشی از تاریخ برجسته و بر آن استناد میشود.
این استاد حوزه خاطرنشان کرد: همچنین عامل چهارم نداشتن اطلاعات دقیق مردمشناسی است که باعث تقلیلگرایی در مشارکت مردمی میشود.
وی تصریح کرد: پنجمین آسیب نیز بحث نداشتن نظریه اجتماعی در تحلیل مشارکت سیاسی است در واقع ما جامعه را به امری سیاسی تقلیل دادیم.
حجتالاسلام موسوی بیان کرد: تقلیل جامعه به سیاست مشکلات زیادی داشته است ما جامعه را ندیدیم و به ضوابط و روابط جامعه نپرداختیم ما قشربندی اجتماعی برای جامعه متناسب با انقلاب اسلامی نداریم.
وی ادامه داد: بیرنگ شدن جامعه و رنگپذیری جامعه از سیاست مسئله مهمی است، در اخلاق ناصری نیز این بحث را مطرح کرده است که مرجع خوبی در فهم از سیاست است.
این استاد اظهار داشت: حکمت عملی یعنی علم مدنی ما فقط بخش آخرش نیست حکمت عملی یعنی اخلاق تا سیاست در مدینه فاضله، قوام همفکری است و مشارکت مصادیقی از همفکری است.
وی تصریح کرد: دو تلقی در ارتباط با مردم و حکومت است یکی حکومتداری است که انسانها زمام و مهاری دارند که به دست حاکمان است، یک تلقی دیگر این است که اگرچه مردم باید هدایت شوند اما حرکت اصلی بر دوش مردم و تابع اختیارات آنهاست.
حجتالاسلام موسوی عنوان کرد: مردم باید به میدان بیایند و رهبری روی این موضوع تأکید دارند،ایشان در مورد تحقق عدالت در جامعه فرمودند اساس جامعه اسلامی بر عدالت استوار است که قوانین عادلانه و نیروی اجراکننده این قوانین، مردم هستند. اگر بخواهیم در جامعه عدالت به معنای واقعی تحقق یابد باید مردم در صحنه اجتماع حضور کامل داشته باشند و حقوق خود را بفهمند و اجرای عدالت را که تأمین عادلانه آن حقوق است، بخواهند.
وی گفت: بر همین اساس اسلام بر روی درک و فهم مردم تکیه میکند، اسلام میگوید مردم باید به حقوق خود واقف باشند و اگر واقف شدند آن حقوق را طلب کردند اجرای عدالت تضمینی پیدا میکند به این مناسبت در دوران عادلانه امیرالمؤمنین تأکید بر روی حضور مردم در عرصه داشتند، چون این امر کمک میکند حقوق مردم تحقق یابد.