تجربهی «آقای ابوالفضل گران» از فعالین حلقهی میانی در شهر پل سفید به شرح زیر است:
از آغاز آمایش در سال، ۹۴ در روستاها نیز فعالیت داشتیم؛ ولی نامنظم و نامرتب بود. برای مثال، در یک ماه مبارک رمضان، حدود 300 تا بسته را در تمام روستاهای اطراف که شاید بالای ۱۰۰ روستا میشد، توزیع کردم. تک تک به درب خانه نیازمندان مراجعه مینمودم و بسته ایشان را تحویل میدادم.
در روستاها فقط نیازمندان را شناسایی میکردیم. بعد از طریق رابط خود در آنجا، به تعدادی از آدمهای خیّر هم میرسیدیم. دهیار و فرمانده پایگاه رابطهای اولیه روستاها بودند و از طریق این افراد در روستا وارد میشدیم.
البته به ایشان نگفتیم شما رابط هستید؛ فقط تعدادی کار را برایشان مشخص و درخواست میکردیم که این کارها را انجام دهند. رابطهای ما در روستاها هم افرادی هستند که در شهر نیز سکونت دارند؛ همانطور که گفتم، وضعیت شهر ما به گونهای است که در تابستان حدود چهار هزار نفر به روستاهای خود میروند. پنج تا هفت سال زمان برد تا توانستیم بهترین افراد را شناسایی و بهعنوان رابط تعیین کنیم و رسیدیم به این نفراتی که الان داریم.
برای مثال، یک دهیار داریم که از سال اول تا امروز با ما همکاری دارد. هر بار که سبد کالا به او میدهم، به سرعت، مبلغی برابر با هزینه آن را از خیرین جذب و به حساب خیریه واریز میکند. اخیرا که با ایشان صحبت کردم، گفتم الحمدلله وضع خیریه در منطقه ما بسیار خوب است.