در چهارمین برنامه از روایت شفاهی فصل مردم؛ حجت الاسلام سید مهدی موسوی؛ به روایت مردم در اندیشهی امام خمینی(ره) پرداخت.
امام خمینی (ره) معتقد بودند؛ انقلاب اسلامی انقلاب خود مردم بود و جایی فرمودند: «وقتی دیدم شعارهایی که در روستاهای خمین میدهند همان شعارهایی است که در تهران میدهند فهمیدم این انقلاب پیروز میشود». امام انقلاب را محصول انقلاب فکری مردم میدانستند و اساس انقلاب را به مردم نسبت میدادند.
در کتاب «ولایت فقیه» آمده است: مهمترین عامل و موتور محرکه تغییرات اجتماعی مردم هستند و وظیفه مصلحان فقط آگاهی بخشی به مردم است.
ایشان در دیداری که سال 1343 (ه.ش) با آیت الله حکیم داشتند (آیت الله حکیم یک شخصیت مبارز و مجاهد در عراق بودند) به نقش کلیدی مردم در ایجاد تحولات اجتماعی اشاره کردند در حالیکه آیت الله حکیم این نگاه را به مردم نداشتند. این نگاه بسیار مثبت امام خمینی به مردم برآمده از منظومه فکری ایشان بود و یک تاکتیک در مبارزات سیاسی نبود.
در همه آثار امام خمینی با همه تنوعی که دارند نقش مردم بسیار مهم و اساسی است و میتوان امام را فیلسوف انسان و فیلسوف مردم نامید.
امام خمینی بزرگترین فاجعه را نگاههای جزئی به معارف اسلام میدانند و در چندین مورد از آثارشان به این آسیب و آفت توجه دادهاند و ما هم در شناخت نگاه امام به مردم نباید دچار جزئی نگری به نگاه ایشان بشویم.
انسان در اندیشه امام نقش محوری و مرکزی دارند و در آثار فلسفی، کلامی، فقهی و اصولی ایشان بحث انسان بحث خیلی مهم است مثلا در کتاب «تقریرات فلسفی» میفرمایند: تمام حکمت نظری و حکمت عملی برای انسان است برای عمل اوست برای این است که ترقی و تعالی پیدا کند و مسیر رشد و کمال را بپیماید.
از منظر امام انسان مخلوق الهی است و محل ظهور اسماء الهی مثل قدرت و حکمت الهی است از همینجا میتوان تفاوت مبنای امام را درباره مردم با مبنای امانیستها به وضوح دید.
امام خمینی (ره) معتقد است انسانها دو نوع حرکت دارند یک حرکت غیرارادی و قصری که همان مراحل جنین و سپس تولد و رشد و نموی است که همه جانداران تا زمان مرگ دارند و یکی هم حرکت ارادی و اختیاری است؛ انسان به واسطه عقلی که دارد میتواند شخصیت خود را و سرنوشت خود را بسازد و علاوه بر این دو میتواند جامعه خود را هم بسازد.
در منظومه فکری امام راحل انسان دارای دو فطرت است؛ فطرت اصلی یعنی میل همه انسانها به کمال مطلق و اینکه همه انسانها به دنبال ثروت مطلق، زیبایی مطلق، علم مطلق، آزادی مطلق، رفاه مطلق و سایر موضوعات هستند از این باب است که همه اینها مصادیق کمال مطلق هستند و این فطرت از بین رفتنی هم نیست «لا تبدیل لخلق الله»؛ فطرت دیگر انسانها فطرت تنفر از نقص است یعنی همه انسانها از نقص تنفر دارند. امام خمینی (ره) در آثارشان متذکر شدهاند که؛ اینکه انسانها به دنبال همین کمالات محدود هستند از این جهت نیست که محدود هستند بلکه از این جهت است که آنها را کمال میدانند و اگر بفهمند این کمالات ناقص هستند از آنها متنفر میشوند.