به گزارش پایگاه فرهنگی اجتماعی آحاد، حجت الاسلام علیرضا محمدلو طی یادداشتی به بررسی دکترین “حلقه های میانی، راه حل و راهبر حرکت عمومی” پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
مسئلهی راهکارهای عملی(در موضوع اتصال جوانان به جریان حرکت عمومی)، احتیاج دارد به هدایت، تمرکز، پیگیری، فعّالیّت پیدرپی و لحظهبهلحظه برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهمتر از همه جوانهای جامعه را به پیش ببرد. این کارِ چه کسی است؟ این تمرکز، این ایجاد برنامهی کار، پیدا کردن راهکار، ارائهی راهکار، برنامهریزی، به عهدهی چه کسی است؟ این به عهدهی جریانهای حلقههای میانی است. این، نه به عهدهی رهبری است، نه به عهدهی دولت است، نه به عهدهی دستگاههای دیگر است؛ [بلکه] به عهدهی مجموعههایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم.(1/3/1398)
حضرت آقا در این فرمایشات، مدیریت دکترین حرکت عمومی را متوجه لایه ای کمتر شناخته شده در جامعه می کنند و با تعبیر جریان حلقه های میانی از آنها یاد می نمایند. لایه ای که در میان ساختارها و به اصطلاح اسپورت، نیم فضاها (HalfSpace) شکل می گیرد و بالا و پایین سیستم یا دو خط موازی را به هم متصل می کند. لایه ای که محدودیت های عامل و عموم و معذوریت های ساختار را نداشته و توان آزادتر و رهاتری برای اثرگذاری عمومی در اختیارش وجود دارد. لایه ای غیر رسمی که آلوده به بروکراسی و پیچیدگی هایش نشده و توان و پتاسیل بالایی در بارورسازی انگیزه های جمعی و باورسازی اجتماعی و رفتار عمومی را داراست و برای عموم جامعه بدون خط و خش و پارازیت تلقی می شود و باورپذیرتر و نزدیک تر عمل می کند.
در همین رابطه کاستلز به عنوان اندیشمند حوزه ارتباطات و رسانه از وجه جدیدی از ارتباطات در عصر فناوری تحت عنوان ارتباطات جمعی خودانگیز (Mass Self-communication)صحبت می کند و ویژگی های سه گانه ای را برای این مدل ارتباطی جدید شکل یافته در جهان و جامعه شبکه ای برمی شمارد: در تولید محتوا، خودتولید (self_generated in content) و در پخش و توزیع، خودگردان (self_directed in emission ) و در دریافت و مصرف، خودگزین ( self_selected in reception) هستند. جریان های ارتباطی مستمرا تحول یابنده و جابجا شونده و متکی بر افراد و گروه های کوچک که در بطن و متن جامعه حضور جدی دارند و از جریان شتاب اجتماعی و سرعت تحولات نیز غایب نیستند. این وصف مدل ارتباطی در جامعه شبکه ای است که به کاستلز به تصویر می کشد و مدعی هستند که قدرت جریان ها از جریان قدرت ها پیشی گرفته و یک ریختارجمعی بر کنش جمعی برتری یافته است.
روی سخن در این اشارت این است که از ظرفیت خودانگیختگی در شبکه های ارتباطی اجتماعی بایستی بهره برد و حلقه های میانی مومن و متعهد را در متن و مکانیزم اثر اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی تعریف نمود. طوری نباشد که تصمیمات کلان کشور در غیاب این حلقه ها به منصه ظهور و اجرا رسیده و صرفا داعیه دار حمایت و ترویج و پشتیبانی از جانب این ظرفیت های غیرساختاری متراکم و انرژیک جامعه باشیم و توقع بازتولید سرمایه را در سبد آنها قرار دهیم. این حلقه های میانی بایستی تصمیم سازی را با تمام وجود و بصورت واقعی درک نموده تا خود را بخشی از راه حل و نه صورت مساله متوقع باشند. اینکه خودتولید باشند و در اناق های فکر و سیاستگذاری به رسمیت شناخته شده و نماینده داشته باشند. در اتاق های توزیع و روایت پردازی نیز همان مدل خودگردانی و آتش به اختیاری راحفظ کرده تا در موقعیت و ایستگاه مصرف و دریافت نیز بتوانند خودگزینی را جایگزین انفعال محیطی و ضعف درک و توانش معرفتی نمایند. مخاطب هوشمند در جریان حرکت عمومی با چنین مکانیزمی امکان تحقق مطلوب خواهد داشت و تبدیل به انسان درون راهبر خواهد شد که با ریل گذاری دینی و انتقال چارچوب های معرفتی به یک شرایط مطلوب خواهد انجامید. این مدل ارتباطی که حلقه های میانی مومن و متعهد بتوانند بعنوان حدوسط بالا و پایین جامعه بوده و به تعبیری بازیگر میانی ساختار و عامل یا سیستم و مردم باشند دارای آلترناتیوهای جدی در عصر جدید می باشد که یکی از اندیشمندان ارتباطات به آن اشاره کرده است.
رایزمن در تقسیمات اعصار بشر از حیث ارتباطات، دوره سوم را عصر دگر راهبر معرفی می کند که دوران ظهور وسایل ارتباط جمعی است و پدیده هایی چون هدایت از راه دور، بت واره پرستی (Fetishism) شی، سروری (Commodification) و بحران هویت از ویژگیهای آن است. این دوره عده ای با استفاده از قدرت جادویی وسایل ارتباط جمعی توده ها را تحت تأثیر قرار میدهند و الگوهای خاص فکری و اجتماعی خود را القاء میکنند. انسان در این دوره در پی امحای روابط سنتی و پا برجای خانوادگی، خویشاوندی همسایگی و دوستی های قدیم است و در برابر رسانه ها و گردانندگان قدرتمند آن و همچنین وسوسه های ناشی از آن بسیار آسیب پذیر است. به زعم «رایزمن» این دوره در تاریخ انسان با عنوان دوره ای ثبت خواهد شد که در آن رسانه ها و گردانندگان آنها الگوهای حیات اجتماعی را می سازند. به عبارتی این دوران ناشی از تمدن ارتباط جمعی و پیدایش ابزار سالاری است. در این دوره بتهای ذهنی جدیدی به وجود می آید که در انسان موجب از خود بیگانگی میشود. در این مرحله فرهنگ بلعیده می شود و رسانه ها افراد را می سازند و از طریق تکنولوژیهای نوین ارتباطات و اطلاعات، دائماً افراد را بصورت توده ای کلیشه ای و متحدالشکل هدایت میکنند و به رفتار آنها نظم می بخشند.
در واقع تز مقام معظم رهبری مبنی بر شکل گیری حرکت عمومی توسط جوانات متعهد با مدیریت و راهبری حلقه های میانی خودجوش، ناظر یک امر بیرونی و عینی و واقعی بوده که در عرصه جهانی در صدد مهندسی توده ها با ابزار تکنولوژی و رسانه های ارتباط جمعی است. حلقه های میانی با مبانی اسلامی در صدد هوشمندسازی جامعه بوده تا یک حرکت عمومی خودجوش و معطوف به جامعه دینی را بدون اتکای اضافی بر ساختارها و مبتنی و معطوف به اراده ها رقم صورت دهد و عصر دگرراهبری که رایزمن به تبع فراگیری فناوری های نوین، مدعی شکل گیری آن در سطح جهانی است، در صدد تخدیر توده ها و هرچه بیشتر وابسته کردن و تضعیف اراده ها با ابزار سرگرمی است تا انبوه تنها را در خدمت و معطوف به شبکه های قدرت بین المللی به یک تاریخ و واقعیت عینی تبدیل نماید.