نشست استماع نقشه جامع تمدن اسلامی روز شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ در مجموعه فرهنگی سرچشمه تهران برگزار شد؛ حجت الاسلام علی کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی در این نشست به ارائه نقشه جامع تمدن اسلامی پرداخت؛ گفتنی است جچت الاسلام کشوری سالهاست که در مورد اولویت های تمدنی و همچنین حوزه های مختلف سبک زندگی و فقه و …نظرات متفاوت و جالب توجهی را برگرفته از متون دینی ابراز می کند که برای خود موافقان و مخالفانی دارد اما آنچه مهم است ایجاد دریچه های جدید به مباحث تمدنی و پرکاری او و دوستانش می باشد که جا دارد جامعه حوزوی و دست اندرکاران تمدن اسلامی به مباحث او توجه بیشتری نشان دهند؛ اخیرا وی در گردهمایی گروه های تمدنی در تهران صحبت کرد، به گفتگوی ویژه خبری شبکه خبر رفت و این گردهمایی پوشش رسانه ای نیز داده شد؛ نگاهی م یاندازیم به اهم مباحث مطرح شده توسط حجت الاسلام علی کشوری:
حجت الاسلام کشوری: نشست امروز به استماع نقشه جامع تمدن اسلامی اختصاص دارد. انشاءالله مجموعه ای از مفاهیم را محضر شما معرفی خواهیم کرد که قدرت حل مسایل جامعه ایران را خیلی بیشتر از مفاهیم مطرح شده در سند 2030 دارا هست. ان شاء الله جلسه امروز آغازی باشد بر توجه بیشتر به مفهوم جامعیت اسلام و به نظرات فقهی که در حوزه علمیه قم مطرح شده و من امیدوارم با طرح این مفاهیم و برگزاری این جلسات سطح اتکای مسئولان در سازمان برنامه و بودجه، در مجلس شورای اسلامی و در دولت و وزارت اقتصاد به مفاهیم پوزیتویستی مطرح در سند 2030 کاهش پیدا کند. تقریبا همه دولت هایی که در جمهوری اسلامی بر سر کار می آیند کم و بیش به مفاهیم ناکارآمد توسعه غربی آلوده می شوند و این ناکارآمدی در مفاهیم تبدیل به ایجاد ناامیدی در توده مردم می شود؛ لذا لازم است همه مسئولان جمهوری اسلامی به کلمه اسلام توجه بیشتری کنند و سعی کنند بعد از تصدی امر و مسئولیت در حوزه خود به دیدگاه های مطرح در آیات و روایات بیشتر توجه کنند. من در سه قسمت مفاهیم مطرح در نقشه جامع تمدن اسلامی را به محضر شما معرفی می کنم و سپس از انتقادات و نظرات شما استفاده می کنیم.
نقشه جامع تمدن اسلامی به سه سوال مادر پاسخ می دهد. در واقع ما اعتقاد داریم که اگر می خواهیم به سمت تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم، لازم هست حداقل به این سه سوال پاسخ داده شود. اگر بتوانیم این سه سوال را خوب استماع کنیم و بعد در محیط های کارشناسی کشور خصوصا در سازمان برنامه و بودجه که عملا فضای اصلی تصمیم سازی را در همه برنامه ها به عهده دارد، به نظر من یک تصحیح ریلی از تمدن مدرنیته و از دیدگاه های مبتنی بر توسعه غربی به سمت تمدن اسلامی اتفاق خواهد افتاد.
سوالات مادر در تمدن اسلامی
سوالات اصلی که به نظر من نمی توانیم تمدن اسلامی را بدون توجه به آنها بسازیم به ترتیب عبارتند از روش تحقیق در تمدن اسلامی چگونه است؟ آیا ما وقتی داریم مطالعه می کنیم برای حل مسایل و مشکلات جامعه از همه روش های پوزیتیویستی استفاده می کنیم یا قائل هستیم به اینکه نیاز به یک روش تحقیق جدید داریم. این سوال اول ما در این جلسه است. اعتقاد شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی این است که اگر تحولی در روش تحقیق ایجاد نشود، نمی توانیم آنچنان که باید به سمت تمدن اسلامی حرکت کنیم. روش تحقیق پوزیتیویستی و تجربه محور نمی توانند اساسا مفاهیم مورد نیاز ساخت تمدن نوین اسلامی را در اختیار ما قرار دهند، بنابراین با این سوال با بعضی از جریان هایی که معتقدند با همین روش تحقیق ها با همین پایان نامه های فعلی ما می توانیم به سمت تمدن اسلامی حرکت کنیم، اختلاف نظر جدی پیدا می کنیم.
سوال دوم در جلسه امروز عبارت است از اینکه حوزه های اصلی تمدن سازی کدام اند؟ اگر ما اعتقاد داریم که باید به سمت تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم حرکت ما در چند حوزه باید اتفاق بیفتد. متاسفانه بعضی از جریان های انقلابی ما در اوج فعالیت خود تنها به مسایل فرهنگی توجه می کنند و به مسایل اقتصادی هم در کنارش توجه می کنند. همه ابعاد مورد نیاز برای دست یابی به تمدن اسلامی در دید و برنامه ریزی این دوستان تعریف نمی شود لذا با این سوال می خواهیم سعی کنیم پایه های اصلی و حوزه های اصلی دست یابی به تمدن اسلامی را تئوریزه کنیم. ما برای تمدن نوین اسلامی نیاز به 9 حوزه کاری داریم البته در ویرایش دوم نقشه جامع مدرن اسلامی حوزه جدیدی را برای این مسئله تعریف کنیم اما آنچه مسلم است این 9 حوزه قابل حذف نیست و اگر کسی از اینها غفلت کند خواسته یا ناخواسته حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی و حل مشکلات مردم را دچار کندی می کند.
سوال سوم جلسه و مهمترین سوال جلسه عبارت از این است که اولویت های اصلی برنامه ریزی برای دست یابی به تمدن اسلامی کدام است؟ همان طور که عرض شد 9 حوزه تمدنی را بر روی آن متمرکز هستیم و این نقشه جامعی را در اختیار خواهد داد. آغاز حرکت دولت اسلامی و تمدن اسلامی تحول در 12 مسئله است که این 12 مسئله الان در کشور گفت و گوهای گسترده راجع به آن در حال انجام است.
پیشنهاد مدرسه فقهی هدایت و شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی به نخبگان کشور این است که با روش تحقیق جدیدی مسائل کشور را حل و فصل کنند، به طور مثال ما نمی توانیم آفات کشور را با شیوه های بیولوژیک مدیریت کنیم چون خروجی کار تولید غذای ناسالم و ایجاد بیماری های گسترده خواهد بود. اولین پیشنهاد ما و اولین خواسته ما این است که از یک روش تحقیق صحیح برای مطالعه در آن حوزه استفاده کنیم. ما فکر می کنیم این نوع مطالعه مشکل مردم را حل نخواهد کرد اما پیشنهاد اصلی ما این است که روش مطالعه در حل مسایل تغییر پیدا کند و به تبع آن مدیریت پایان نامه ها تغییر پیدا کند تا بتوانیم راه حل های صحیحی را برای حل مسایل کشور به دست بیاوریم. مشخصا پیشنهاد ما این است که نخبگان کشور از روش تحقیق مبتنی بر اشراف استفاده کنند؛ اصطلاح اشراف علمی یک اصطلاح مادر هست در نقشه الگوی پیشرفت اسلامی، ببینید در مورد همه اشیا دو فرض مطالعاتی متصور است، مثلا فرض بفرمایید موضوع مطالعه ما آب است یا مدیریت آفات دو فرض در مورد این مسئله متصور هست، فرض اول این است که ما در تحقیق خود رجوع کنیم به کسانی که گزاره های بخشی در مورد این دو مسئله دارند، یک فرض دیگر این است که در تحقیق خود رجوع کنیم به کسانی که اشراف دارند به ابعاد مختلف آن مسئله. اگر اثبات شد که کسانی وجود دارند که به همه مسایل عالم از جمله آب و آفات اشراف علمی دارند عقل حکم می کند ما گزاره های آنها را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم و گزاره های بخشی را کنار بگذاریم. آیا ما به صاحبان گزاره های بخشی می توانیم اعتماد کنیم؟
این سوال مهم روش تحقیقی ما است. ما معتقدیم در مورد کسب اطلاعات در مورد همه اشیا گزاره های کسانی را که اشراف به آن مسائل دارند باید بررسی کنیم و مراد از کسانی که اشراف به مسایل دارند اولا به ذات کتاب خدا و گزاره های وحیانی هست و ثانیا شروحی هست که 14 معصوم ما بر این آیات برای ما به ارمغان گذاشتند. اگر کسی برای حل مسایل خود به آیات و روایات رجوع کند به گزاره های کسانی رجوع کرده که اشراف به مسایل دارند. دو دلیل برای رجوع به این گزاره ها وجود دارد، اولا دلیلی که باعث می شود ما به جای رجوع به گزاره های بخشی و به مطالعات پوزیتویستی به آیات و روایات رجوع کنیم که آیات و روایات گزارش کسی است که خالق اشیا است و ما اگر فقط و فقط به این گزاره توجه کنیم که خالق اشیا اشراف بیشتری دارد نسبت به کسی که خالق نیست عقل ما به ما می گوید از این استفاده کنیم. همه گزاره ها می گوید گزارش مخترع دقیق تر از گزارش کسی است که مخترع نیست.
مثالی برای عدم اکتفا به گزارش های پوزیتویستی
گزاره های وحیانی گزارش شخص خالق است و گزارش موجودی است که خالق است، مثلا در مورد مسئله آب خداوند متعال توضیحاتی در مورد ماهیت آب داده است. مهمترین صفتی که برای آب خداوند فرموده این است که آب طهارت ایجاد می کند و طهارت هم اینجا یازده نوع طهارت است. خدای متعال محل کشف را در روایات به ما معرفی کرده است. در روایات ما سه نوع منبع برای کشف آب معرفی شده و ما نباید همانند دانشمندان پوزیتویستی فکر کنیم که آب ها را فقط باید در محدوده آبخانه ها پیدا کرد. اگر رجوع کنیم به گزارش های خالق آب، خالق آب به ما می گوید ما دو نوع آب دیگر در دسترس داریم یک نوع آب دیگری که محل کشف آن زیر کوه ها هست که در بعضی تعابیر ناقص پوزیتویستی به آب های ژرف تعبیر می شود. بنا بر گزارش های امیرالومنین و بعضی از اهل بیت به ما داده اند آب های زیر کوه هیچ وقت دچار نقصان نمی شوند، این نوع آب ها چون منبعشان بارش باران نیست هیچ وقت دچار نقصان نمی شوند. ما در مدرسه هدایت تجربه کشف این آب ها را به ثبت رساندیم. غیر از این آبی که اصطلاح زیر کوه ها می توان آن را یافت یک آب دیگری هم در روایات بحث شده است. بنا بر روایات آب دریاها تا دوره ظهور به دلیل شوری آن فایده ای برای زندگی ما ندارد و بعد از آن می توانیم از این منبع آبی هم استفاده کنیم. در مورد تصفیه آب هم در آیات و روایات توصیه هایی شده است. در ده ها حوزه دیگر هم این گزاره های وحیانی در اختیار ما است، پس با توجه به مثالی که زدم عرض بنده به صورت خلاصه این است که در مورد مسئله آب دو نوع گزاره وجود دارد یک گزارش دانشمندان پوزیتویستی که محدود به تجربه شخصی و مطالعاتی خودشان است و امروز زندگی ما بر اساس این گزارش های ناقص در حال اداره شدن است. الگوی دوم مطالعاتی این است که همه گزاره های وحیانی در حوزه آب را ما جمع کنیم و روی آنها مطالعاتی کنیم و از آنها استفاده کنیم. مهمترین ویژگی گزاره های حیانی این است که گزارش خالق آب در این حوزه است.
نکته دوم که ما را به رجوع به گزارش های خالق اقناع می کند، این است که 161 بار در کتاب خدا، خدای متعال خود را به اسم علیم به ما معرفی کرده است. اینکه خدای متعال ما را راهنمایی می کند اگر دارید به خدای خود توجه کنید، این گونه نیست که اطلاعات بخشی داشته باشد اطلاعات او در همه بخش ها در وضعیت علیم است. یکی از آیات کتاب خدا با موضوع اسم علیم این است که خدای متعال می فرماید خدا علیم است به ذات صدور یعنی آنچه که در قلب ها خطور می کند و پیدا می شود جزو مخفی ترین امورات عالم است و با هیچ مدل پوزیتیویستی نمی توانیم آن کشف خطورات قبلی یک نفر را در دستور کار خود قرار دهید. بنا بر حکمت خداوند متعال ما یک پدیده بسیار مخفی در عالم داریم که آن هم خطورات قلبی افراد است یعنی اموری نیست که در زیر زمین هست و اموری نیست که در دل کوه ها است، اموری است که در قلب های آدم ها می گذرد. خداوند متعال در امور مخفی هم می فرمایند من علیم هستم و اطلاعات کامل دارم. این یعنی در روش تحقیق به گزارش ها و گزاره های این شخص علیم رجوع کنیم. من در تعجبم از کسانی که دایما قرآن می خوانند و دایما وصف علیم بر می خورند ولی فردای آن روز در روش تحقیق حاضر نیستند گزارش های این موجود علیم را بررسی عقلانی کنند و راجع به آن مطالعه کنند؛ بنابراین به دو دلیل ما جامعه علمی کشور را توصیه می کنیم که در مطالعه در مورد مسایل کشور از روش تحقیق فقهی استفاده کنند. روش تحقیق فقهی تنها روش تحقیق در عالم است که موضوع کارش بررسی گزاره های مبتنی بر اشراف علمی است. ما نمی توانیم روش تحقیق دیگری را در عالم پیدا کنیم که چنین ویژگی ای داشته باشد، این ویژگی فقط نزد انبیا یافت می شود، این نوع از علم یعنی علمی که تولیدکننده گزاره های آن اشراف به ابعاد مختلف یک مسئله داشته باشند؛ چنین علمی فقط در کتاب خدا و روایات در دسترس ما هست. مجموعه نظریاتی که در نقشه الگوی پیشرفت اسلامی در طول سال های گذشته تولید شده همه بر اساس روش تحقیق جدیدی که مبتنی بر اشراف است، تولید شده است. اگر ما به گزاره های علمی مطرح در آیات و روایات رجوع کنیم می توانیم کارآمدی بیشتری را حل و فصل کنیم. در روزگاری که کارشناسان حوزه مسکن کشور دایما در قم به ما می گفتند پروژه 560 هکتاری ساخت مسکن در قم باید به شکل آپارتمانی باشد که تنها دلیلشان این بود که شهر قم با کمبود آب روبرو هست ما علی رغم نظر آنان در همان حوالی شهر قم 5 منبع بزرگ آب را به آنها نشان دادیم اما نخواستند آن را ببینند و به آن توجه نکردند و این دروغ کارشناسی بزرگی است که می گویند کشور ایران آب ندارد و آن را به پذیرش مسئولان رساندند و آن ساختمان های نامطلوب آپارتمانی را ساختند و به مردم تحمیل کردند.
توصیه دوم به حوزه های علمیه است. حوزه های علمیه شیعه الان از روش تحقیق موسوم به اصول فقه استفاده می کنند؛ این روش تحقیق از یک حیث به علم مبتنی بر اشراف توجه دارد یعنی اصول فقه فعلی رجوع به علم امام را توصیه می کند، تئوریزه می کند اما محدود به کشف اوامر و نواهی. به اصطلاح فنی تر حوزه های علمیه فقهی به دلیل توجه به علم اصول در محدوده کشف معذر و منجز از ادبیات وحی استفاده می کنند. چرا ما نباید از توصیف های شارع بهره ببریم؟ چرا روش تحقیق در کتاب خدا و روایات محدود به کشف اوامر و نواهی شده است؟ چرا روش تحقیق را در حوزه علمیه ارتقا ندهیم؟ به هر حال بیشتر کتاب خدا توصیف است. در دعواهایی که در قرون وسطی بین گالیله و کلیسا اتفاق افتاد، وقتی گالیله می خواسته کلیسا را قانع کند که به اینکه روش تحقیق پوزیتویستی و روش تحقیق حسی هم یک روش تحقیق علمی است، روی این مطلب تاکید می کرده که موضوع تحقیق در کلیساهای آن روز بررسی کلام خدا و کتاب خدا است و موضوع بررسی در دانشگاه ها بررسی اشیا و کتاب آفرینش هست لذا این جمله ای از گالیله نقل شده که علم به بررسی کتب آفرینش می پردازد و حوزه های علمیه و کلیساها به بررسی کتاب خدا حرکت می کنند و هر دو در مسیر حق و خدا حرکت می کنند، یک ضعف فاحش و یک غفلت واضح در این کلام است. گالیله و تابعان گالیله توجه به این نکردند که موضوع کلام خدا و کتاب خدا توصیف آفرینش خدا هست. اساسا اگر بگوییم خدای متعال در کلام و کتاب خودش آفرینش و اشیا را توصیف نکرده، نه دهم کتاب خدا بلا موضوع می شود، بنابراین این حرف و استدلال گالیله علیل است. گزاره صحیح این است که بگوییم کتاب خدا و کلام خدا موضوعش آفرینش خدا هست و اگر کسی روی آن تدبر کند و تعمق کند، درک دقیق تری از اشیا و آفرینش خدا به دست می آورد اما اگر کسی به بهانه مطالعه آفرینش خدا و اشیایی که خدا خلق کرده از کتاب خدا دست بردارد نتیجه اش همین توضیحات پوزیتیویستی می شود که در اختیار بشر است.
ما در تعریف پیشرفت طرحی را طرح پیشرفت می دانیم که علاوه بر حل مسئله سطح تالی فاسدها را کاهش دهد، اینکه ما یک پروژه صنعتی را راه بیندازیم و بعد هوا آلوده شود، خاک آلوده شود، آب آلوده شود، سلامت انسان به مخاطره بیفتد حتما این پیشرفت نیست چون یک مسئله حل می شود اما 10 مسئله جدید ایجاد می شود؛ بنابراین اگر می خواهیم به سمت تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم، پیشنهاد من این است که از روش تحقیق جدید استفاده کنیم و این روش تحقیق هم مهمترین ویژگی این است که موضوع کارش بررسی گزاره های علمی شخصی است که اشراف به مسایل دارد. عقل ما حکم می کند که به خبره و به کسی اشراف به مسایل دارد، رجوع کنیم نه به کسی که اطلاعات حداقلی و بخشی را در مورد اشیا در اختیار ما قرار می دهد.
سوال دوم این است که بر اساس روش تحقیق مبتنی بر اشراف چند حوزه تمدنی ما باید مطالعه کنیم تا به سمت تمدن نوین اسلامی با سرعت بیشتری حرکت کنیم؟ البته ما در 40 سال اول انقلاب با سرعت حرکت کردیم به ساخت تمدن نوین اسلامی اما باید نگاه جامع تری در 40 سال دوم داشته باشیم لذا من با توجه به ادله فقهی تفصیلی پیشنهاد می کنم در این 9 حوزه تمدنی مطالعاتی را در آن 9 حوزه انجام دهند؛ حوزه اول مدیریت، امامت، سیاست که این مهمترین حوزه تمدن سازی است. ما با الگوهای مدیریتی، الگوهای سیاسی و الگوهای رهبری مبتنی بر لیبرال دموکراسی نمی توانیم به سمت تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم. اولین لازمه حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی احیای مفهوم امامت در جامعه است. مفهوم امامت باید در همه حوزه ها تئوریزه شود و به جای مفهوم دموکراسی و مجموعه مفاهیمی که در حوزه مدیریت و سیاست مورد بازخوانی قرار بگیرد. ما نمی توانیم ادعا کنیم که در حوزه سیاسی از مدل های لیبرال دموکراسی استفاده می کنیم و از طرف دیگر ادعای رفتن به سمت تمدن نوین اسلامی کنیم.
اعتراض به نوع طبقه بندی علوم
سرفصل دیگری که در حوزه تمدن اسلامی باید مورد مطالعه قرار گیرد، سرفصل فلسفه علم، ماهیت علم و طبقه بندی دانش است. چرا ما باید علوم را به سه دسته علوم پایه، علوم تجربی و علوم انسانی تقسیم کنیم؟ آیا با پذیرش طبقه بندی فعلی علم می توانیم ادعای حرکت به سمت تمدن نونی اسلامی را داشته باشیم یا اولین لازمه حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی تغییر در طبقه بندی علم است؟ هم خود ما و هم بچه های ما وقتی می خواهند در یک رشته دانشی درس بخوانند در این خط کشی بزرگ دانشمندان پوزیتویستی انتخاب رشته می کنند، به ما پیشنهاد می کنند یکی از رشته های علوم تجربی یا یکی از رشته های علوم انسانی یا علوم پایه را برای تحصیل انتخاب کنیم، حتی بعضی از جریان هایی که به دنبال اسلامی کردن علوم هستند ایده شان برای اسلامی کردن علوم این است که علوم پایه اسلامی، علوم تجربی اسلامی و علوم انسانی اسلامی را تولید کنند در حالی که سوال اصلی این است که آیا اسلام چنین طبقه بندی از علم را امضا می کند یا وجود مقدس پیامبر اکرم که دایما خودشان را با صفت مدینه العلم معرفی می کردند، ایشان واضع طبقه بندی جدیدی از علم هستند. چرا 40 سال بعد از انقلاب اسلامی نخبگان ما سوال از طبقه بندی مد نظر شارع در حوزه علم را مطرح نمی کنند یا باید از شعار اسلامی کردن جامعه دست برداریم یا اگر قبول داریم می خواهیم جامعه را با نگاه اسلامی اداره کنیم مهمترین سوالی که باید از شارع پرسید این است که شارع نظرش راجع به علم چیست و ماهیت علم را چه می داند. اگر این سوال را نپرسیم که نمی پرسیم، بنابراین حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی دچار کندی خواهد شد. شما هم تصورتان بر این است که سه دسته علم بر زندگی مردم حاکم است؟ آیا شما هم از این گزاره مشهور پر از خدشه و پر از عیب تبعیت می کنید؟ اگر چنین است من عرض می کنم شما اگرچه می خواهید به سمت تمدن نوین اسلامی حرکت کنید ولی خروجی کار شما بعد از مدتی بن بست خواهد بود؛ بنابراین حوزه علم و دانش کشور باید با گفت و گوهای عمیق در کشور دچار بازتعریف شود.
اگر شما ماهیت علم، روش تحقیق و طبقه بندی موجود را با علامت سوال روبرو نکنید علم موجود و دانشمندان پوزیتویستی موجود ماهیت علم شما را زیر سوال می برند و به شما برچسب شبه علم می زنند؛ بنابراین گریزناپذیر است آغاز گفت و گو ها در حوزه فلسفه علم، طبقه بندی علم و روش تحقیق. این گفت و گوها قابل اغماض نیست.
حوزه سوم تمدنی حوزه تزکیه، پاکسازی، طهارت و نظافت است. ما بدون توجه به مفهوم تزکیه و طهارت نمی توانیم به سمت تمدن اسلامی حرکت کنیم البته باید توجه کرد طهارت فقط وضو و غسل نیست، طهارت یک مفهوم بزرگی است که انبیای الهی مطرح می کنند. طهارت در آیات و روایات به عنوان زیرساخت فهم انبیا مطرح شده است. طهارت حوزه های مختلف بحث نشده ای دارد که باید به آن پرداخته شود. مراد از طهارت 11 نوع طهارت است. چرا ما باید طهارت را محدود به وضو و غسل ببینیم البته وضو و غسل مهمترین طهارت های پیشنهادی شارع هستند البته این بدان معنا نیست که شارع طهارت در حوزه های دیگر را از ما مطالبه نکرده و برنامه ریزی درباره آنها را از ما نساخته است. جامعه ای که طهارت بیشتری دارد، سطح نزاع کلامی و غیر کلامی آن کمتر از جامعه ای است که بی توجه به طهارت است، بنابراین طهارت می تواند برای ما پیشگیری از جرم ایجاد کند و نزاع های سیاسی را کاهش دهد. مهمترین عدم طهارت در روایات و آیات دعوت به خود است اگر خدای ناکرده مشاهده کردیم آخر مباحثی که مطرح می کنیم دعوت به شخص و ایده خودمان است باید بدانیم که از نظر انبیا از مهمترین مصداق طهارت بی بهره شدیم.
حوزه چهارم تمدنی حوزه شغل، مکاسب، اقتصاد و تجارت است. در یک دهه اخیر همه سالها نام اقتصادی پیدا کرده است، سال 1402 با نام کاهش تورم به ما معرفی شد و از ما خواسته شد که تلاش کنیم تورم کشور را کاهش دهیم، اکنون که در پایان سال هستیم سطح تورم افزایش پیدا کرده، چرا چنین اتفاقی افتاده؟ آیا رئیس جمهور و مسئولان کشور نمی خواهند تورم را کاهش دهند، پاسخ من این است که خیر می خواهند کاهش دهند؛ پس چرا تورم کشور چندین برابر اول سال است؟ چرا تورم کاهش پیدا نکرده است؟ بعد از اشتباهی که دولت در آزادسازی یارانه های 5-6 کالا در آغاز سال 1400 انجام داد ما با یک تورم سنگین روبرو هستیم چرا این اتفاق افتاد، علی رغم اینکه ما می دانیم مسئولان می خواهند تورم را کاهش دهند ولی نتوانستند این کار را کنند. علت اصلی آن استفاده از تحلیل های آدام اسمیتی در حوزه اقتصاد است. گاهی من از زبان مسئولان کشور می شنوم که وضعیت کشور را از باب شاخصه های اقتصاد کلان ارزیابی می کنند. من با صراحت می گویم مشکل خود مفاهیم اقتصاد کلان است. اساسا تقسیم اقتصاد به افتصاد توسعه، اقتصاد کلان، اقتصاد خرد دارای اشکالات فراوانی است. ما نمی توانیم بر اساس شاخصه های نظام اقتصاد کلان کشور را ارزیابی کنیم و بعد بگوییم زندگی خانواده ها بهبود پیدا کند.
اگر شما از مفاهیم عبرت آفرینی استفاده کنید می توانید انسان ها را قبل از اینکه هزینه تصمیمات غلط را بپردازند از اتخاذ تصمیم غلط پشیمان کنید. به دلیل فایده بی بدیل عبرت در تنظیم روابط انسانی یکی از پایه های اصلی تمدن سازی را توجه به مفهوم عبرت می دانیم. عبرت آفرینی مساوی است با پیشگیری از جرم، عبرت آفرینی مساوی است با بهینه کردن وضعیت زندگی و افزایش سطح رفاه. اظهار تاسف خود را از برنامه های توسعه ای که در بعد از انقلاب نوشته شده پنهان نمی کنم. سازمان برنامه و بودجه مفاهیم آمریکایی دارد و بسیاری از کارشناسان آن نهادگرا هستند، نهادگرایی در کشور آمریکا متولد شده و یک مفهوم بخشی بسیار ناقصی در حوزه توسعه و اقتصاد دارد. آنهایی که برنامه های توسعه را با این نگاه های آمریکایی نوشتند، هیچ گاه در طول 45 سال گذشته حتی یک حکم درباره عبرت آفرینی پیشنهاد ندادند چون اهمیت عبرت آفرینی را در تنظیم روابط انسانی نمی فهمند، بنابراین ما نیازمند این هستیم که در حوزه عبرت آفرینی و پیشگیری از جرم مطالعات جدیدی را با نگاه روش تحقیق جدیدی خود آغاز کنیم.
ششمین حوزه ای که برای تمدن اسلامی از ضروریات است و باید به آن توجه کنیم، حوزه تبلیغات، رسانه، بیان و شعر است. اگر خواستید درک روشن تری از مسئله تمدن اسلامی در ذهن خود داشته باشید باید به این شاخص مهم فقهی توجه کنید که انسان های تمدنی انسان هایی هستند که قدرت کلامی بالایی دارند، از ابزار شعر و غیر شعر استفاده می کنند و مفاهیم خود را در سطح بالایی به مخاطبان ارایه می دهند. علت بسیاری از اختلافات خانوادگی این است که زن و شوهر نمی توانند منظور و مفاهیم خود را به همدیگر منتقل کنند، نسل ما به دلیل عدم تسلط به مهارت های کلامی یک نسل ضربه دیده است در حالی که حتی در دوران قاجار هم مردمان شاعرتر، ادیب تر و دقیق تر در بحث های کلامی هستند؛ بنابراین تمدن اسلامی را نمی توانیم در وضعیت کلی گویی نگه داریم، وقتی می گوییم ما باید به سمت تمدن اسلامی حرکت کنیم باید سطح ادبیات مردم ایران بالا برود. از نظر آیات و روایات نقطه آغاز ارتقای مهارت های کلامی مسلط کردن افراد به طرایف الحکم یا همان ضرب المثل ها است. ضرب المثل ها به هر میزانی که در جامعه گسترش پیدا کنند، اقناع و تفاهم در جامعه بیشتر خواهد شد البته الان در انیمیشن هایی مثل مثل آباد ضرب المثل های دوران قدیمی ایران برای بچه ها بازخوانی می شود که البته این کفایت نمی کند، ما باید کتابی داشته باشیم در مورد ضرب المثل های انبیا که کار تحقیقاتی آن در مدرسه هدایت در حال اتمام است، سپس ضرب المثل های زبان فارسی را شروع کنیم و بعد از آن ضرب المثل های سایر کشورها را برای تفاهم بین المللی احیا کنیم. پس تمدن اسلامی نمی تواند بی توجه به موضوع بیان شکل بگیرد، این هم مسئله مهمی است.
حوزه هفتم تمدنی حوزه نظم اختیاری، قانون گزاری کم و تنظیم وقت است. ما باید این شاخص را احیا کنیم به هر میزانی که افراد قدرت توزیع وقت بهتری دارند، قدرت منظم کردن زندگی خود را دارند و می توانند نصیحت امیرالمومنین را که فرمود و نظم امرکم را در دستور کار خود قرار دهند، به همان میزان پیشرفته تر و تمدنی تر هستند؛ بنابراین باید به مفهوم قانون هم با نگاه جدیدی باید فکر کرد.
مشکل کشور ایران با وضع قوانین متعدد حل نمی شود. استحضار دارید از دوره قاجاریه به این طرف ما حدود 100 هزار بسته قانونی را در کشور تصویب کردیم یعنی کشور ایران الان با پدیده تورم قانون روبرو هست، آیا شما می خواهید با تشکیل مجلس آینده 400 بسته قانونی به این کوه عظیم قانون اضافه کنید، این کار به معنی تئوریزه کردن بی نظمی در جامعه است. قانون زمانی منشا نظم می شود که کم و قابل مطالبه باشد، قانون زمانی منشا نظم می شود که درون متناقض نباشد و وقتی شما پدیده قانون زیاد را می پذیرید هم درون متناقض می شود هم قابلیت مطالبه آن از بین می رود بنابراین در نهایت منجر به ایجاد نظم نمی شود. تقریبا 20 سال پیش یک قانون جامعی درباره خانواده تصویب کرد که در آن شغل، خانه و همه امکانات زندگی را به زوج های جوان بدهند اما شما مردم از اجرای این قانون خبر ندارید، چرا این اتفاق افتاد؟ چون این قانون به وسیله ده ها بسته قانونی دیگر دفن شد و به فراموشی سپرده شد، بنابراین باید الگوی قانون گزاری کشور تغییر کند، مهمترین تغییر پیشنهادی این است که مجلس آینده فقط به تصویب قوانین مادر و اصلی بپردازد. پدیده تصویب قوانین زیاد ضد نظم است. بعضی از انبیا 10 قانون اصلی داشتند و بعضی ها هفت قانون اصلی داشتند ولی آنها را به جد جدی می گرفتند و پیگیری می کردند، از جمله قانون ربا که از نظر تفکر پیشرفته انبیا حذف ربا برابر است با ایجاد صدها نوع آبادانی در جامعه و لازم نیست ما به صورت مجزا برای آن 100 حوزه برنامه ریزی کنیم. یکی دیگر از قوانین مصوب انبیا این است که مواجهه شدیدی با پدیده قتل در جامعه داشتند، به سختی که با کسی که جان دیگران برایش مهم نبود برخورد می کردند و به تعبیر قرآن حیات را به ارمغان می آورند. از قانون های دیگر مهم انبیا پرهیز از همجنس بازی و زنا بود. وقتی مسیر صحیح اطفای غریزه جنسی در جامعه ای شکل بگیرد همه سود می برند اما اگر ولنگاری در غریزه جنسی تئوریزه و نهادینه شد همه ضرر می بینند خصوصا خانم ها و کودکان.
جامعه ایران می تواند در قوانین خود 400 – 500 قانون جدید را به این حدود 100 هزار بسته قانونی اضافه کند و جامعه خودش را منظم تر یا نامنظم تر کنند و می تواند هم الگوی تقنین و قانون گزاری به سمت قوانین مادر و اصلی هدایت کند. با توجه به مجموعه شرایطی که کشور ایران دارد، پیشنهاد شورای راهبردی الگوی پیشرفت اسلامی برای مجلس آینده تقنین گزاری در 15 حوزه مادر است.
حوزه هشتم حوزه ارزیابی، تعریف شاخص و ارتقای قدرت فرقان در مردم است. ارزیابی میزان پیشرفت جوامع بر اساس شاخص هایی اتفاق می افتد. سوال ما این است که آیا شاخصه های فعلی ارزیابی پیشرفت در کشور ما صحیح است یا ما نیاز به شاخصه های جدیدی برای ارزیابی داریم؟ آیا ما می توانیم با محوریت این شاخص ها پیشرفت کشور را ارزیابی کنیم؟
بسته شاخصی که از زمان مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در کشور ما رواج پیدا کرد، بسته شاخص های WDR است. سوال اینجاست آیا می توانید شاخصه های کشور را بر اساس شاخص های WDR ارزیابی کنید یا اینکه الگوی ارزیابی جدیدی را پیشنهاد می کنید؟ این هم نهمین حوزه تمدنی است. تصور رفتن به سمت تمدن اسلامی بدون بسته شاخصه های جدید یک تصور عقیم و ناقص است. متاسفانه بعضی ها وقتی می خواهند پیشرفت جمهوری اسلامی را در 40 سال گذشته ارزیابی کنند بر اساس شاخصه های توسعه غربی ارزیابی می کنند در حالی که می شود با مدل جدید هم ارزیابی کرد.
آخرین حوزه تمدنی حوزه پدافند غیرعامل، امنیت و نفی سبیل است. به نظر ما نحوه ایجاد امنیت با محوریت مونوتورینگ، هوش مصنوعی و سلاح الگوی معیوبی است. امنیت با محوریت اعتماد و تنظیم روابط انسانی توسط انبیا توصیه است.
خلاصه سوال دوم این است که ما برای تحقق تمدن نوین اسلامی نیاز داریم در این 9 حوزه مطالعه کنیم. هیچ یک از این حوزه ها قابل حذف نیست. شما در انتخاباتی آتی نامزدهایی که می خواهید به آنها رای دهید بر اساس این حوزه تمدنی ارزیابی کنید. آیا نماینده شما به این حوزه ها توجه دارد؟ اگر توجهی ندارد ما نمی توانیم به سمت تمدن نوین اسلامی حرکت کنیم؛ بنابراین مهم است که نگاه ما کامل شود.
دلیل تاکید ما بر این 9 حوزه تمدنی این است که اولا ما قایل به این نیستیم که فقط این 9 حوزه است بلکه این 9 حوزه قابل حذف نیست، ثانیا اگر شما طبقه بندی جدید شارع را از احکام خود ببینید می توانید این طبقه بندی دانشی را تکمیل کنید. شارع بر این مسئله تاکید دارد که اساس اسلام صلاه و زکات و حج و ثم و ولایت است. ما اعتقادمان بر این است که کسی که این 5 حوزه را مطالعه کند، می تواند به طبقه بندی جدید دانش دست پیدا کند. در روایات ذیل آیه 41 سوره حج به صراحت آمده است وقتی حضرت ولی عصر (عج) ظهور می کنند الگوی حکومتی ایشان دارای چهار بخش است. این چهار بخش عبارتند از صلاه، زکات، امر به معروف و نهی از منکر برنامه ریزی کرده و وضعیت جهان را اصلاح می کنند. حالا سوال این است که چرا ما به این چهار موضوع توجه داریم ولی قادر به اصلاح وضعیت نیستیم؟ چرا حوزه های علمیه درس خارج صلاه و زکات و امر به معروف و نهی از منکر دارند ولی قادر به اصلاح جامعه نیستند و کشور برای ادامه امور به الگوهای توسعه غربی متکی است؟ پاسخ این است که مطالعه ما راجع به این موارد محدود به کشف معذر و منجز است. اگر سطح مطالعه ما در مورد پایه های پنج گانه اسلام و الگوی مدیریتی حضرت ولی عصر (عج) ارتقا پیدا کند از دل آنها می توانیم ارکان تمدن اسلامی را استخراج کنیم. این 9 حوزه هم در واقع 9 رکن این فرائض خمس است. همه این حوزه های 9 گانه را از صلاة و زکات استنباط کرده ایم. طبق آینده نقشه فقهی ما 23 تا حوزه تمدنی هست ولی به دلیل قاعده بیان مبتنی بر ظرفیت تفاهم را از این 9 حوزه شروع می کنیم.
و اما سوال سوم، 9 حوزه تمدنی حدود 100 نظریه را دربر می گیرد و به صورت طبیعی نمی توان اصلاح را از این 100 حوزه آغاز کرد، بنابراین با یک اصلاح خاصی ما گزینش نظریات را شروع کردیم و 12 تحول مهم را برای نقطه آغاز دست یابی به تمدن اسلامی پیشنهاد دادیم. اولویت اول تحول در تقسیمات شهری و مدیریت شهری است. تمدن اسلامی تقسیمات شهری بزرگ ندارد، تمدن اسلامی تقسیمات شهری کوچک دارد. تقسیم شهری بزرگ اولا به معنای افزایش هزینه های جاری جامعه است و به معنای کاهش خدمات حاکمیت به مردم است، بنابراین در نقطه آغاز تمدن سازی پیشنهاد می کنیم مطالعات مرتبط با تقسیمات شهری کوچک که از آن به عنوان مفهوم محله یاد می کنیم در دستور کار همه نخبگان کشور قرار بگیرد. پیشنهاد ما این است شهر تهران به هزار محله تقسیم شود و ارایه خدمات و حل مسایل مردم به صورت غیر متمرکز در این هزار محله صورت گیرد.
پیشنهاد ما طبق مطالعه سال 1400 برای شهر قم این است که قم به 500 محله تقسیم شود و ما رسیدگی به مردم و حل مسایل مردم را در قالب تقسیمات شهری کوچک آغاز کنیم.
تحول دومی که باید به آن پرداخت، تحول در الگوی ساخت مسکن است. همه ما باید قیام کنیم و با ساخت مجتمع های آپارتمانی مخالفت کنیم. سعی کنیم از حیث کارشناسی دولت را کمک کنیم تا برای مردم خانه های حیاط دار بسازد چرا که در خانه های حیاط دار تفریح بیشتری به مردم داده می شود، تربیت بهتری برای فرزندان رقم می خورد، نزاع کمتری به وجود می آید، تولید زباله کمتری اتفاق می افتد. در خانه های حیاط دار می توانیم پدیده اقتصاد معیشتی و تولید غیر متمرکز را احیا کنیم و می توانیم حریم خصوصی افراد را افزایش دهیم. وقتی صحبت از تمدن اسلامی می شود، نمی پذیریم که جریان های تمدنی به اجمال گویی متهم شوند.
سومین تحول، تحول در حوزه آموزش و پرورش است. کتاب های درسی کشور باید تغییر پیدا کند، بچه های ما 16 هزار ساعت در آموزش و پرورش تحصیل می کنند ولی اطلاعات و مهارت های مرتبط با زندگی را یاد نمی گیرند. ما باید شجاعت به خرج دهیم و مانند نسل اول انقلاب به سمت فتح این خرمشهرهای جدید حرکت کنیم. یکی از این خرمشهرها آزادسازی آموزش و پرورش کشور است. وقتی می گوییم تحول در آموزش و پرورش اتفاق بیفتد یعنی با کمک معلم ها، خانواده ها و دانش آموزان کتاب های درسی جدیدی را در مدارس آموزش دهیم، به طور مثال ما پیشنهاد دادیم کتاب پیشگیری از بیماری یک، کتاب پیشگیری از بیماری دو و کتاب پیشگیری از بیماری سه در مدارس ما تدریس شود؛ جوان های ما لیسانس یا دکتری می گیرند ولی در حد سیکل اطلاعاتی در مورد پیشگیری از بیماری ندارند. بسیاری از مردم بیماری هایی همانند دیابت، فشار خون، سرطان روده، سرطان مثانه و … در حال افزایش است؛ علتش این است که سیستم آموزش و پرورش و بهداشت کشور دچار فقر دانشی است. از وزارت بهداشت تقاضا می کنم برنامه های منجر به ارتقای پیشگیری در جامعه را افزایش دهند و اگر در موضوعی دچار فقر دانشی هستند جریان های تمدنی حوزه علمیه قم می توانند با ارایه معادلات پیشرفته فقر دانشی وزارت بهداشت را در حوزه پیشگیری را برطرف کنند. یکی از مهمترین کتاب ها کتاب پیشگیری از بیماری ها است، نمی توانیم ادعای حرکت به سمت تمدن اسلامی کنیم و سن ابتلا به بیماری ها در حال افزایش باشد.
تحول چهارم تحول در حوزه سلامت بود که به آن اشاره شد. محور تحول در حوزه سلامت تحول در حوزه پیشگیری است. بنا بر استنباط فقهی مدرسه هدایت انبیا چهار نوع پیشگیری از بیماری را توصیه کردند. اولین نوع پیشگیری از بیماری پیشگیری از بیماری های مادرزادی است که روش این نوع از پیشگیری ها توجه به دو مسئله است. اولین مسئله آموزش گسترده آداب پنج گانه انعقاد نطفه به مردم است و دومین آموزشی که منجر به پیشگیری از بیماری ها می شود، آموزش آداب دوران حمل است. اگر آنچنان که انبیا توصیه کردند پدیده مهم انعقاد نطفه و پدیده مهم پرستاری از مادری که دوران حمل را طی می کنند اتفاق بیفتد، پیشگیری از بیماری های زیادی به شکل اولیه اتفاق می افتد.
پیشگیری دوم پیشگیری ساختاری است. این پیشگیری یعنی همه طرح هایی که در کشور نوشته می شود باید پیوستار سلامت داشته باشد. اگر روزی جریان تمدن اسلامی در کشور قدرت بگیرد اجازه اجرای هیچ طرحی را در حوزه ساخت و ساز و در حوزه تولید کشور بدون پیوستار طبی را نمی دهد. اگر قرار است برای مردم خانه ساخته شود باید با پیوست طبی ساخته شود، اگر قرار است برای مردم جاده ساخته شود باید با پیوست طبی ساخته شود، اگر قرار است برای مردم غذا تولید شود باید با پیوست طبی ساخته شود؛ بنابراین در سطح دوم پیشگیری از بیماری ما همه ابعاد حیات انسان را با پیوست های طبیعی تئوریزه و مدیریت می کنیم.
سطح سوم پیشگیری از بیماری ها پیشگیری های روزانه است. به عدد افعالی که هر انسان انجام می دهد خدای متعال توصیه طبی انجام داده است مثل الگوی آب خوردن می تواند با لحاظ ملاحظات طبی باشد یا نمی توان بدون توجه به ملاحظات طبی باشد. اکثر مردم نمی دانند نوشیدن آب ملاحظات طبی دارد، خوابیدن با ملاحظات طبی باید انجام شود، صحبت کردن با دیگران با ملاحظات طبی انجام شود. یکی از دلایلی که حضرات معصومین فرمودند که وقتی همدیگر را ملاقات می کنید با روی بشاش و افشای سلام ملاقات کنید به دلیل این است که این دو کار باعث ایجاد شادی در قلب مخاطب می شود و این ملاحظه طبی است؛ بنابراین در سطح سوم پیشگیری باید به همه مردم توصیه کنیم زندگی خود را با ملاحظات طبی مدیریت کنند.
سطح چهارم پیشگیری، پیشگیری از عوامل قریب است. متاسفانه عوامل ماورایی بر زندگی انسان تاثیرات سو دارند، نحوه جلوگیری از این تاثیرات سو در سطح چهارم پیشگیری تئوریزه شده است. ما چهار نوع پیشگیری مغفول در جامعه داریم که در مورد آنها توضیحاتی ارایه شد. عناوین مابقی انواع پیشگیری عبارتند از تحول در مدیریت پایان نامه ها، تحول در الگوی تولید کشور، تحول در الگوی توزیع و ساخت بازار، تحول در روایت میراث فرهنگی، تحول در الگوی پیشگیری از جرم، تحول در الگوی تقنین کشور، تحول در الگوی امنیت و پدافند غیرعامل کشور و تحول در الگوی نگهبانی از نظام. الگوی چجدید نگهبانی از نظام در دستور کار شورای محترم نگهبان قرار بگیرد. سطح فشارها به نظام جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرده، ما حتی با دو سال پیش هم نمی توانیم خود را مقایسه کنیم. الگوهای جدید تهاجم بر علیه نظام توسط دشمن در حال طراحی است، بنابراین منطقی است که الگوی نگهبانی از نظام را ارتقا بدهیم، اینکه ما بیاییم فقط به احراز صلاحیت ها اکتفا کنیم این یک الگوی اولیه نگهبانی است؛ بنابراین وقتی می گوییم می خواهیم تمدن اسلامی بسازیم پیشنهاد می شود این 12 حوزه هم به عنوان نقطه شروع در آن برنامه ریزی کنیم.