ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشمانداز نیاز داریم؛ باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد؛ البتّه این حرکت وجود دارد منتها بایستی انضباط پیدا کند، سرعت پیدا کند و پیشرفتش به سمت آن چشمانداز محسوس باشد. این حرکت طبعاً با محوریّت جوان متعهّد است؛ جوانهای متعهّد، محور این حرکتند. خب، حالا یک سؤال اینجا مطرح میشود و آن، این است که فرایند ورود جوانان به این حرکت عمومی چیست؟ حالا شما یک جوان متعهّد هستید، میخواهید در این حرکت عمومی حضور داشته باشید؛ شیوهی حضور شما چگونه است؟(01/3/1398)
مقام معظم رهبری سوالی را ذیل کیلدواژه “حرکت عمومی” طراحی کرده و یک چهار ضلغی را در پاسخ به این سوال مهم ترسیم می نمایند که برای سیاستگذاری و مهندسی عملیات در راستای تحقق حرکت عمومی بسیار افق گشاست. ایشان در همان سخنرانی می فرمایند: ببینید، درست توجّه کنید! یک حرکتِ عمومیِ معقول و منضبط! (وقتی میگوییم منضبط، یعنی حرکت، غوغاسالارانه و بَلبشویی و مانند اینها نباشد؛ گاهی حرکتهای عمومی با بلبشو و غوغاسالاری و مانند اینها همراه است؛ آنها ارزشی ندارد) و صحیح و منتظم و عقلائی اگر بخواهد انجام بگیرد، به چند چیز نیاز دارد:
- صحنه شناسی: اوّلاً نیاز دارد به اینکه از صحنه یک شناختی وجود داشته باشد؛ یعنی این کسانی که این حرکت را انجام میدهند یا محور این حرکتند یا لااقل تحریککنندهی این حرکتند، بایستی صحنه را درست بشناسند، عناصر درگیر در این صحنه را بشناسند. امروز شما در کشور خودتان، در جمهوری اسلامی، میخواهید یک حرکت انجام بدهید؛ خب باید بدانید جمهوری اسلامی امروز در چه وضعی است، با چه کسی روبهرو است، با چه کسی مواجه است، فرصتهایش کدامها هستند، تهدیدهایش کدامها هستند، دشمنهایش چه کسانی هستند، دوستهایش چه کسانی هستند؛ این باید دانسته بشود و شناخته بشود./ صحنه را نشناسیم مبتلا به فریب و خسران خواهیم شد و افراط و تفریط در کنشگری و اعوجاج و نوسان در تحلیلگری را تجربه خواهیم کرد.
- جهت شناسی: یک عنصر دیگری که لازم است برای این حرکت، این است که این حرکت باید یک جهتگیری مشخّصی داشته باشد؛ یک جهتگیری منطقی و قابل قبول، که در حرکت عمومی ملّت ایران که ما داریم پیشنهاد میکنیم و مطرح میکنیم، این جهتگیری، جهتگیری به سمت جامعهی اسلامی یا تمدّن اسلامی است؛ یعنی میخواهیم برویم به سمت تشکیل یک جامعهی اسلامی؛ و حرکت عمومی، ما را باید به اینجا و در نهایت به یک تمدّن پیشرفتهی اسلامی برساند. این هم عنصر دوّم./ اگر جهت را درست نشناسیم در کوتاه مدت یا بلندمدت به سمت ایده آل های غربی و شرقی با نسخه های سرگردان لیبرالیستی یا کمونیستی رهنمون می شویم.
- ظرفیت شناسی: عنصر سوّمی که [این حرکت] نیاز دارد، این است که یک عامل امیدبخشی باید وجود داشته باشد، یک نقطهی روشنی باید وجود داشته باشد. در هر حرکتی اگر چنانچه این نقطهی روشن، این نقطهی امیدبخش وجود نداشته باشد، حرکت پیش نمیرود. نقطهی روشن عبارت است از ظرفیّتهای ملّیای که ما اینها را شناختهایم. ملّت ایران نشان داده که میتواند کارهای بزرگ را بخوبی انجام بدهد، از عهده بربیاید؛ ملّت ایران انقلاب را راه انداخت، تشکیل جمهوری اسلامی را راه انداخت. تشکیل جمهوری اسلامی در دنیای دوقطبیِ کاپیتالیسم و کمونیسم -که آن روز بود- مثل یک معجزه است… البتّه نقاط امید زیاد است؛ یکیاش این است. یکی از نقاط امید، فرسودگی جبههی مقابل ما است. بنده به طور قاطع میگویم -البتّه یک عدّهای فوراً بنا میکنند توجیه و تأویل و انکار و مانند اینها، لکن بنده قاطعاً این را میگویم، میتوانم این را ثابت هم بکنم که حالا وقتش نیست- امروز تمدّن غربی دچار انحطاط است، یعنی واقعاً در حال زوال است./ برآیند معکوس این محور نیز یاس فلسفی و افسردگی عملی است و ناامیدی بدنه اجتماعی را در پی دارد.
- شیوه شناسی: عنصر چهارم این است که بالاخره در هر برههای راهکارهای عملی لازم است. در هر برههای از زمان راهکارهای عملی مورد نیاز است./ این محور نیز اگر به درستی تبیین و تشریح نشده و به جزییات عملیاتی و شیوه های کاربست این دکترین(حرکت عمومی) توجه نشود، نتیجه ای جز توقف و سرخوردگی و ناکارآمدی و ریزش در پی نخواهد داشت که البته ایشان در این زمینه نمونه های جذاب و نتیجه گرایی را مطرح می کنند که در نگاشت بعدی به آن ها تمرکز خواهیم نمود.
صورت نهایی این مواد و هندسه چهارضلعی با دست خط مقام معظم رهبری(ادام الله ظله) در چند عبارت خلاصه می شود؛ شناخت درست از وضع موجود، شناخت درست از وضع موعود، شناخت درست از راهبرد اتصال وضع موجود به وضع موعود، شناخت درست از امکان ها و ظرفیت های عینیت بخشی و کاربست راهبردها.
توجه بخشی به توانش ها و بینش های سفید و انگیزه های مثبت در چارچوب جمهوری اسلامی در نسبت با نظام بین الملل و اسیر نشدن در قفس آهنین دیگری های نظام با چاشنی تصویرسازی منفی و سیاه از جمهوری اسلامی که در قالب پروپاگاندا چند محور حیاتی را هدف گرفته اند: 1. بیگانگی از گذشته 2. نارضایتی از حال 3. ناامیدی از آینده. در واقع رهبر انقلاب در نسبت با نسل جوان هم مباحث روانشناختی را مدنظر قرار داده و توجه به نقاط روشن را متذکر شده اند و هم با تکیه بر مباحث جامعه شناختی به شناخت صحنه و میدان تاکید کرده اند و هم با اشاره به محورهای آینده پژوهانه به افق منحصربفرد تمدن اسلامی توجه داده اند و مسیرهای منتهی به تحقق حرکت عمومی را با ذکر تاکتیک های روشنی از ذهنیت و اتوپیای فرضی خارج کرده و به یک امر عینی و دست یافتنی تبدیل کرده اند که ان شاالله در مقال و مجال بعدی خواهیم پرداخت.