به گزارش خبرنگار پایگاه فرهنگی اجتماعی آحاد، حجت الاسلام علیرضا محمدلو، طی یادداشتی به بررسی راهکارهای نه گانه رهبرانقلاب برای عملیاتی سازی حلقه های عملیانی پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
ببینید، مسائل اساسی باید با افکار عمومی مطرح بشود، افکار عمومی با نیازهای اساسی آشنا بشوند؛ [اینگونه] اندیشهها فعّال خواهد شد. اندیشههای نو، جوانهای صاحب فکر دربارهی مسائل مهمّی که با افکار عمومی مطرح میشود، فعّال میشوند، آن را به نصاب لازم میرسانند؛ لذا مسائل مهم را، از جمله همین مسئلهی تحوّل را مطرح میکنیم. اگر افکار عمومی استقبال نکند از یک فکر، این فکر به عمل و تحقّق نمیرسد؛ صرفاً یک امواجی در فضا خواهد بود، یک چیزی انسان میگوید، بعد هم فراموش میشود؛ یا چند سطر بر روی کاغذ [خواهد بود]. برای اینکه خواستهها و مطالبات بزرگ تحقّق پیدا بکند، باید با مردم، با صاحبان فکر، با افکار عمومی مردم مطرح بشود. (1/1/1402)
در اندیشه رهبر انقلاب، مساله تحول و هرگونه تغییری به مردم و افکارعمومی گره خورده است. این اتصال هم یک امر تشریفاتی و نمایشی نیست و یک امر عینی و واقعی بوده و ناشی از یک نوع جهان بینی و ایدئولوژی است. مردم در نگاه دینی، متن ماجرا را شکل می دهند و صرفا تماشاچی تلقی نمی شوند. بازیگر هستند و در جریان امور بایستی قرار بگیرند و نگاه ابزاری و ماشینی و اینکه صرفا در ایستگاه نتیجه و خروجی سیاست ها قرار بگیرند و از مبدا و مسیر و مقصد حتی غافل باشند، در مانیفست و مرام دین که مساله هدایت و تکامل بشر را دنبال می کند، محلی از اعراب ندارد. اراده های عمومی برای تحقق حرکت عمومی بایستی فعال شود و خاموش ماندن یا موید خواندن مردم با سیاست ها در نتیجه سرگیجه گرفتن یا کم علاقه بودن و بی تفاوتی به امر سیاست و پیچیده شدن امورات و یا سرگرم سازی افکارعمومی برای دور ماندن از فرایند تحولات، در اندیشه سیاسی اسلام و رهبران دینی پذیرفته نیست.
نمونه هایی را رهبر انقلاب در راستای فعال سازی افکارعمومی ذکر می کنند که برای برونی سازی و شبکه شدن و به تعبیر خود ایشان برای تربیت مدیران و کادرسازی و کشاندن نسل جوان حزب الهی به عرصه اثر و راهبری اجتماعی، نیاز به تدبیر و تعمیق و امتداد دارند.
ایشان در تاریخ 1/3/1398 در دیدار با دانشجویان می فرمایند: نمونههایی از کارهایی که میتواند نسل جوان را در نقش و شأنِ محور بودنِ حرکت عمومی جامعه کمک کند و ظرفیّت لازم را به آنها بدهد. من اینجا یادداشت کردهام.
- حلقه میانی فرهنگ: یکی تشکیل کارگروههای فرهنگی است؛ این کاری که الان دارد انجام میگیرد؛ این الان وجود دارد. بنده با بسیاری از اینها آشنا هستم، با بعضی، ارتباط هم دارم. کارگروههای فرهنگی در سراسر کشور و در مساجد -که در صحبت یکی از دوستان هم اتّفاقاً همین بود- یکی از کارها است. این «آتش به اختیار» که من چندی پیش گفتم، مربوط به این مجموعه است، [یعنی] مجموعههای فعّال در زمینههای فرهنگی که اینها میتوانند تأثیرگذاری عمیقی داشته باشند. از اوّل انقلاب هم همین جور بوده، الان هم همین جور است. الان هر جایی که شما یک گروه جوان را پیدا کنید -جوان متشکّل و بافکر و صاحب ذهن فعّال- که دست به کار فرهنگی میزنند مثلاً در یک مسجدی، در یک هیئتِ عزاداریای -همین طور که دوستان بیان کردند-اینها میتوانند روی جوانها تأثیر بگذارند، روی محلّه تأثیر بگذارند، روی خویشاوندان تأثیر بگذارند، روی مجموعههای دانشجویی تأثیر بگذارند، یک حرکتی، یک عزمی، یک بینش و بیناییای را در یک مجموعهای به وجود بیاورند.
- حلقه میانی سیاست: یک کار دیگر، تشکیل گروههای فعّالیت سیاسی [است]؛ البتّه منظورم حزببازی نیست. حزببازی کاری است که بنده برکتی در آن احساس نمیکنم؛ امّا کار سیاسی فقط حزببازی نیست؛ نشستن، تحلیل سیاسی کردن، حوادث سیاسی را شناختن، فهمیدن، منتقل کردن، یکی از آن کارهای بسیار اساسی است که حرکت عمومی جامعه را تسریع میکند، شکل میدهد و کمک میکند؛ یکی از کارها این است.
- حلقه میانی کرسی های آزاداندیشی: تشکیل میزگردها و کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها که بنده مکرّر این را تکرار کردهام و تأکید کردهام و توصیه کردهام؛ و خب خیلی پیشرفتی نداشته. چه کسی باید این را بکند؟ [اگر] منتظر باشید که رئیس دانشکده یا معاون فرهنگی یا مانند اینها بکنند، فایدهای ندارد؛ خودتان باید بکنید. در دانشگاهها کرسیهای آزاداندیشی را باید تشکیل بدهید؛ منتها همین طور که گفتم همهی این حرکتها باید منضبط باشد؛ با انضباط، با پیشبینی، با مطالعهی خوب از سوی افرادی که صاحب ذهن فعّال و زبان گویا هستند راه [بیفتد]؛ اینها حتماً کمک میکند، تأثیر میگذارد. الان مجموعهی دانشجویانی که همراه با تشکلّها هستند، درصد بالایی از دانشجوهای کشور نیست. اگر چنانچه شما این کارها را بکنید، این درصد قطعاً رشد خواهد کرد. خب دانشجویی که متعهّد نباشد یا سرگرم کارهای بیربط باشد، در پیشرفت کشور هیچ تأثیر مثبتی نمیگذارد اگر تأثیر منفی نگذارد. شما میتوانید تأثیرگذاری کنید با همین [کار].
- حلقه میانی مقاومت و جهان اسلام: یک راهکار دیگر تشکیل گروههای نهضتی در ارتباط با مسائل بینالملل و مسائل جهان [است]. همین طور که اشاره کردم بعضی از مجموعهها این کارها را کردهاند. فرض کنید دعوت کردند از دانشجوهای فعّال کشورهای مقاومت که در تهران یا در بعضی شهرستانهای دیگر آمدند، جمع شدند، جلسات خوبی هم بوده، به ما هم خبرش رسید و از این قبیل کارها میشود کرد؛ یعنی فعّال شدن در زمینهی مسائل جهان اسلام. گروههایی تشکیل بشوند و این کارها را دنبال بکنند: مسائل غزّه، مسائل فلسطین، مسئلهی یمن، مسئلهی بحرین، مسائل مربوط به مسلمانهای میانمار، مسائل مربوط به مسلمانهای اروپا -یکی از مسائل قابل بحث ما در محیطهای فعّال دانشجویی مسلمانهای اروپایند که خب داستانی است- مسئلهی حوادثی که در بعضی از کشورها [پیش آمده]؛ مثلاً حوادث پاریس قابل بررسی است، قابل مطالعه است، قابل فعّال شدن است، یعنی در رابطهی با این حوادث و حوادث منطقه یک مجموعهی دانشجویی میتواند فعّال بشود؛ این هم یکی از راهکارها است.
- حلقه میانی گروه های علمی: یک راهکار دیگر تشکیل گروههای علمی و همکاری با مراکز علمی [است].
- حلقه میانی اقتصاد دانش بنیان: یک راهکار دیگر همکاری با شرکتهای دانشبنیان و کار اقتصادی [است].
- حلقه میانی گروه های جهادی: یک راهکار بسیار مهم دیگر کارهای خدماتی [است؛ یعنی] همین کارهای گروههای جهادی که میروند به این مناطق مختلف که یکی از بهترین کارهای دانشجویی است؛ هر چه اینها توسعه پیدا کند و تقویت بشود و جهتدارتر و هدفدارتر بشود بهتر است؛ اینها تقویت جسم و روح و ایجاد آن حرکت عمومی است.
- حلقه میانی اطلاع رسانی و هوشمندسازی جامعه: فعّالیّتهای اطلاعاتی مردمی. خیلی از کارهایی که دستگاههای اطّلاعاتی ما یا نمیتوانند انجام بدهند یا به دلایل مختلفی لابهلای کارها میماند، گاهی به وسیلهی عناصر هوشیار و آگاه اطّلاعرسانی میشود و تأثیر داشته. به خود ما گاهی اطّلاعرسانی شده، تأثیر کرده و دنبال شده و کارهای مثبتی انجام گرفته. فرض کنید [اطّلاعرسانیِ] یک سوء استفاده در زمینهی قاچاق، در زمینهی واردات گوناگون؛ مثل همینهایی که حالا یکی از دوستان اینجا اسم آوردند، خوراک سگ و امثال اینها؛ مجموعههایی میتوانند در این زمینهها فعّال باشند.
- حلقه میانی فعالیت های اجتماعی: فعّالیّتهای اجتماعی، مثل همین کارهایی که گفتم در زمینهی هفتتپّه و مانند اینها که بچّههای دانشجو انجام دادند، کارهای بسیار خوبی است. کارگروههایی که ممکن است به هم مرتبط هم نباشند امّا بایستی هدایت بشوند، باید برنامهریزی بشود. همهی این کارها باید به وسیلهی جوانها برنامهریزی بشود.
ایشان در همین سخنرانی و بعد از ارائه راهکارهای نه گانه به ضوابط تحقق و نتیجه بخشی این فرانید هم اشاره می کنند و می فرمایند: “البتّه همهی اینها هم بایستی با الهامگیری از آن جهتگیری کلّی که عرض کردم [یعنی] در جهتِ رسیدن به جامعهی اسلامی و تمدّن اسلامی است. در همهی این کارها، آن برنامهریزان، آن مراکز برنامهریزی و هدایت -که گفتیم حلقههای میانی باید آن را انجام بدهند- باید به آن جهتگیری توجّه داشته باشند. در ادامه نیز نتیجه و جهت گیری و هدف از ذکر نمونه های عملیاتی و ماکت عینی روندسازی برای حلقه های عمومی جهت شکل گیری حرکت عمومی را اینطور بیان می کنند:
“نتیجهی اینها چه میشود؟ اینجا من این جور یادداشت کردهام که سرانجام [اینها]، کشاندن نسل جوان متعهّد به عرصهی مدیریّت کشور [است]”.
امکان این که مدل های دیگری از حلقه های میانی و نمونه های دیگری را نیز برشمرد قطعا وجود دارد ولی سخن اینجاست که بازی سازهای جامعه پردازی در لایه غیررسمی اجتماع بایستی سریعتر شکل بگیرند و توسعه پیدا کنند و به ساحت اثرگذاری و چانه سازی با ساختارها برای قبول مسئولیت های خطیر اجتماعی و سیاسی و فرهنگی برسند. این امر البته نه پساساختارگرایی ترجمه می شود و نه ابرانسان نیچه ای که اتفاقا به دست مردم و با فرم منضبط رقم خواهد خورد. اگر چنین اتفاقی رخ داد و امر جامعه به دست گروه های متثکثر کاربلد و متعهد و حلقه های مردمی مومن افتاد که منضبط و سریع و محسوس در حل مساله های اجتماعی نقش آفرینی می کنند، حرکت عمومی بدون ساختارزدگی و تراژدی فرهنگ از سویی و آنارشیسم و هرج و مرج از سویی دیگر، به دست اراده های عمومی و گام به گام و هم افزا و بدون تعارض منافع و نه بصورت دستوری و بخشنامه ای و کلیشه ای، جامعه عمل خواهد پوشید.