تجربهی «آقای محمدصادق صادقی» از فعالین حلقهی میانی در شهر کامیاران به شرح زیر است:
لیست تمام سمنهای سازمانهای مردم نهاد را تهیه و از همه آنها بازدید کردم؛ اما حالم به شدّت بد شد. آنجا تبدیل به حیات خلوتی شده بود برای عدهای جوان که به پاتوق نیاز داشتند. با همانها ارتباط گرفتیم و رفت و آمد کردیم. از هر انجمن، یک نفر را در خیریه خودمان عضو کردیم. دوازده انجمن در شهرستان وجود داشت.
مسئول انجمنها را برای همکاری در طرح خیریه شب یلدا به دفتر مرکز دعوت و از ظرفیت همه آنها در طرح استفاده کردیم. جامعه هدف را از خودشان گرفتیم و بستهها معیشتی را هم خودشان در بین آنها تقسیم نمودند. در اثر این کار، احساس اثربخشی و رضایت برایشان ایجاد و مسیر حضور ما در این انجمنها هموارتر شد.
در ابتدا شاید با فلسفه اصلی سمنها آشنایی نداشتند و فقط دنبال یک حیاط خلوت بودند که البته با رفت و آمدهای ما، این حیاط خلوت به هم ریخت و مجبور و حتی مشتاق به فعالیت شدند.
کسانی که مجوز بهزیستی، کمیته امداد، فرمانداری یا ورزش و جوانان داشته باشند، برای اجرای برنامه از همان ادارهها اعتبار میگیرند. طرحی دادیم که مدیر محله اسلامی، ۵۰ نفر را در مسجد دورهم جمع و شبکه بهداشت استادی را هماهنگ کند تا برای این افراد دوره برگزار نماید. اداره ورزش و جوان نیز هزینهها را بپردازد.
تاکید داشتیم که جلسه در مسجد برگزار شود و تا این دید اشتباه که همه جلسات باید در سالن سمینار برگزار گردد، ازبین برود. شاید شکل و ظاهرش قشنگ نباشد و نتوانیم صندلی گرانقیمت بچینیم و تصویربرداری عالی انجام دهیم؛ ولی درعوض جلسه در محله و در نزدیکی مردم برگزار میشود و شرکت در آن برای همه مقدور میباشد. ازطرفی هم مساجد رونق میگیرند.
حتی با گروههای طنز و نمایش ارتباط گرفتیم و صحبت کردیم که موضوعات محتوایی مانند ازدواج و طلاق را در قالب طنز اجرا کنند؛ یعنی هم مردم را بخندانند و هم به آنها محتوای مناسب بیاموزند