ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشمانداز نیاز داریم؛ باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد؛ البتّه این حرکت وجود دارد منتها بایستی انضباط پیدا کند، سرعت پیدا کند و پیشرفتش به سمت آن چشمانداز محسوس باشد. این حرکت طبعاً با محوریّت جوان متعهّد است. (1/3/1398)
در بیانات مقام معظم رهبری شاهد هستیم که ایشان مخاطب محوری جریان حرکت عمومی را نسل جوان و متعهد معرفی می کنند. این توجه البته در محور چهارم از بیانیه گام دوم انقلاب نیز مدنظر ایشان قرار گرفته بود و بازتاکید ایشان بر محوریت نسل جوان بر ساخت و ساز و معماری جدید تحت عنوان “حرکت عمومی” حاکی از اهمیت و اصالت این قشر از جامعه در امور تمدنی و پردازش اجتماعی دارد. پایه و اساس حرکت عمومی که بالا و پایین جامعه و صدر و ذیل کشور را به هم متصل می کند و یک همگرایی و هم افزایی را توان راهبری و کنترل و پیشرانی دارد، همین نسل جوان متعهد است.
معدل بینش و انگیزش و توانش این مجموعه بطور میانگین از سایر اقشار و دسته بندی های اجتماعی بیشتر و بالاتر است. میزانی قابل قبولی از نخبگی و بینش درست، ظرفیت بالایی از جهت انگیزه و ابعاد روانشناختی مثل شجاعت و ریسک پذیری و آرمان خواهی و آلوده نشدن به ذخارف دنیا و شبکه های قدرت و ثرورت و به تعبیر ورزشی مملو از فعل خواستن و به جهت توانش نیز در اوج شادابی و تحرک و اقدام و عمل که ترکیب کاملی از یک سوژه قوی و جامعه پرداز و افق گشا می تواند لقب بگیرد.
به تعبیر جامعه شناختی ماجرا یک سرمایه اجتماعی استثنایی است که وقتی بوردیو از انواع چهارگانه سرمایه ها سخن می گوید به این مورد هم اشاره دارد:۱) سرمایه اقتصادی که ماهیتی کمی دارد و با پول، میزان دارایی و اموال قابل سنجش و اندازهگیری است. ۲) سرمایه فرهنگی مرتبط با تحصیلات ، مدارج علمی، تخصصها مهارتها و… میباشد ۳) سرمایه نمادین که در واقع نوع خاصی از سرمایه فرهنگی است که اشاره دارد به پرستیژ، منزلت و افتخارات کسب شده افراد در جامعه ۴) سرمایه اجتماعی به طور کلی همان شبکه ارتباط اجتماعی و دامنه اشخاص ، گروهها یا اجتماعات مرتبط با اشخاص است.
نسل جوان و متعهد انقلابی، نه به عنوان یک ساختار و نهاد خاص که به عنوان یک توده کنشگر هوشمند منسجم و نه یک سوژه مدرن و پراکنده و بی هویت فوکویی که در قید و سیطره ساختارها از معنا تهی شده است، برای ساخت اجتماعی و تمدنی بایستی بازیگر شماره یک باشد. حرکت عمومی به عنوان یک دکترین در دل بیانیه گام دوم انقلاب جز بر گرده این نسل متعهد و انقلابی امکان وقوعی ندارد. سرمایه اجتماعی در جامعه می تواند بصورت دومینووار، سایر سرمایه ها را نیز تحت تاثیر قرار داده و یک کل منسجم و قوی را صورتبندی کند. سرمایه اقتصادی که جز با نیروی مبتکر و مولد جوان به عینیت نخواهد نرسید. سرمایه فرهنگی نیز به تولید دانش و درونی سازی فرهنگ در رگ های جامعه و زیرپوست شهر نیاز دارد که نسل جوان بایستی برای روزآمدی و کارآمدی این امر مهم، بعنوان متغیر پیشران و مهره اصلی عمل کند. سرمایه نمادین که به جهت ریختار اجتماعی نیز در قامت و ساحت نسل جوان جامعه به ظهور و بروز می انجامد.
چابک سازی گام های تمدنی انقلاب در نسبت با نسل جوان جامعه نیز امکان تحقق و عمق تاثیر بالایی خواهد داشت. ساختارها برای دکترین های میانی و شیفت وضعیت، مبتلا به سنگینی و استاتیک نهادی هستند و توان تطبیق پذیری و سوییچ کارکردی پایینی دارند که ضرورت ورود عناصر خودجوش منضبط و معقول در سایه ساختارها را ایجاب می کند. هر اندازه که ساختارهای غیررسمی سیال و شناور و چابک برای پوشش ضعف ها یا نارسایی کارکردی ساختارها به کار گرفته شود، میزان دستیابی به اثر و نتیجه بشرط انضباط و اعتماد و سرعت، ارتقا خواهد یافت.
در واقع این تدبیر رهبر انقلاب مبنی بر ورود نسل جوان و متعهد به عرصه حکمرانی تحت عنوان حرکت عمومی، حاکی از توجه ایشان به توان پایین ساختارهای فریز شده و تثبیت یافته رسمی در فرایند ارتباط گیری و اثربخشی با عینیت اجتماعی و کف جامعه به اصطلاح عرفی است. حلقه میانی از دیگر اصطلاحاتی است که ایشان در این خصوص و برای کاربست این امر راهبردی استفاده کردند و نیاز به دورخیزهای مفهومی و تاملات بازاندیشانه دارد که در نگارش های بعدی به ساخت و پرداخت خواهد رسید.
اما آنچه که تعیین کننده تلقی می شود، به رسمیت شناختن لایه های غیررسمی باهوش و انرژیک جامعه در نسبت با پروژه ها و سیاست های کلان نظام اسلامی است که بازیگران اصلی و موثر و بکر و بدیع این عرصه محسوب می شوند. اینکه سیاست های کلان به صحنه گره بخورد و ایده های ناظر نظام از ساحت اندیشه و بسته های سیاستی به ساحت مشارکت عمومی و میدان فرهنگ امتداد پیدا کند، نیاز به حلقه های میانی و حدوسط هایی دارد که صغری و کبرای سیاست ها را به همدیگر متصل کند تا به یک استنتاج درست بینجامد. آنچه که در پایان می توان گفت، توجه به سبقت گرفتن ریختار اجتماعی از کنش اجتماعی است که ناظر بر توجه جدی به فعالیت شبکه ای و جریانی است و مدل های منجمد و عمودی بدون پهنای باند مردمی و ایجاد لایه های متصل به جامعه، توان تحقق بخشی به دکترین حرکت عمومی را نخواهند داشت.