نشریه دیجیتالی نفس عمیق | پیش شماره اول

دریچه ای به سوی تحقق حرکت عمومی

نفس عمیق

اقتراح فکری | حرکت عمومی، ایضاح مفهومی، پیشران ها و قوت‌و‌ضعف های گفتمانی

درباره مفهوم پردازی حرکت عمومی و جزئیات این مبحث حرف هایی زده شده اما این بار سعی کردیم سه سوال مشترک را از سه نفر صاحب اندیشه در این موضوع بپرسیم تا شما خواننده گرامی بتوانید پاسخ ها را با هم مقایشه کنید؛ شما در واقع هم اکنون در حال شروع به مطالعه یک اقتراح با عنوان ” حرکت عمومی، ایضاح مفهومی، پیشران ها و ضعف و قوت گفتمانی” می باشید.

در این اقتراح از این سه پژوهشگر و فعال میدانی سوالاتی پرسیده ایم:

1/ حجت الاسلام محمدرضا محمدي؛ مسئول دبیرخانه ملی گفتمان جهادیِ سازمان بسیج سازندگی

2/ حجت الاسلام علی مهدیان؛ نویسنده، فعال جهادی و  مسوول سابق خانه طلاب جوان

3/ محمدعلی بهلول زاده؛ پژوهشگر، فعال میدانی و دبیر اندیشکده زمانه

 

سوال نخست: آیا حرکت عمومی، مفهومی نو و دارای هویتی ویژه هست یا منظور همان مشارکت مردم در امور است؟ به غیر از اصل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس چند مصداق بزرگ و کوچک و منطقه ای دیگر از حرکت عمومی سراغ دارید تا ایضاح مفهومی بهتری اتفاق بیفتد؟

حجت الاسلام محمدرضا محمدي: حرکت و مشارکت جزو عبارات و واژه هایی هستند که همواره در کلام حضرت آقا بوده اند. مشارکت رویدادی است که در زمان های خاص همچون انتخابات مطرح می شود و مردم در آن شرکت می کنند و زمان خاصی و مشخصی دارد اما حرکت از یک نقطه شروع و یک نقطه پایان برخوردار است. مقام معظم رهبری در خصوص حرکت عمومی مردمی و فرآیند به میدان آمدن جوانان نقطه نظرات خود را بیان فرموده اند و مردم را پیشران دانسته اند. ایشان تحقق گام سوم را نیز مستلزم حرکت دانسته اند به این معنا که باید از یک نقطه ابتدا به نقطه انتها برویم و تفاوت حرکت با مشارکت نیز همین است.

مصادیق آن نیز شامل موارد مختلفی می شود؛ به طور مثال بحث سوادآموزی حرکتی بود که تعدادی از انسان های مومن آغازگر آن بودند و اتفاق بزرگی را رقم زدند یا همانند شکل گیری جهاد سازندگی که منجر به وزارت جهاد شد و بعد از انحلال آن نیز با توجه به جریان حرکت جهادی مقام معظم رهبری فرمان تشکیل جهاد سازندگی را دادند.

حجت الاسلام علی مهدیان: وقتی یک گلوله یا حیوان حرکت کند هم یک حرکت اتفاق افتاده اما وقتی از انسان صحبت می کنیم چون تعریف جامعی از او داریم، حرکت عمومی معنای دیگری می یابد لذا حرکت عمومی به این معنا تقریبا فقط در ایران هست که شکل گرفته و در جاهای دیگر دنیا چنین امری را به این معنا نداریم؛ اما آیا این حرکت ملت ایران توسعه پیدا کرده و به کشورهای دیگر هم راه یافته یا فقط در ایران مانده و گسترش نیافته است؟ در حال حاضر در کشورهای منطقه جریان های انقلابی را مشاهده می کنید که متاثر از ایران بوده اند که لبنان و یمن از جمله آنها هستند.

نکته دوم اینکه این حرکت در ایران در چه مواردی اتفاق افتاده است؟ جواب اینست که حرکت عمومی در ایران محقق شده  و در همان دهه 60 استمرار آن را می توانید مشاهده کنید. این حرکت را کسی می بیند که برایش مهم باشد. وقتی آتش گر می گیرد و در دل کوره ای نفوذ می کند اگر به آن بی توجه باشیم و به آن نرسیم، آتش استمرار نمی یابد. در ایران استمرار آن حرکت در شکل های مختلف خود را نشان داد یعنی در راهپیمایی ها، انتخابات ها، طرح های همدلی و مواسات و کرونا، سیل و زلزله خود را نشان داد، حتی در جهش علمی و انقلاب علمی در دهه 90 هم خود را نشان داد.

محمدعلی بهلول زاده: حرکت عمومی معنا و مفهوم نوویی نیست، چیزی که ابداع شده و قبل از آن نبوده باشد نیست، این مفهوم قبل از سخنرانی یکم خرداد سال هزار و سیصد و نود و هشت نیز بوده و یا مفاهیمی که از حرکت عمومی در بیانیه گام دوم هست یا در سخنرانی های مختلف حضرت آقا به آن اشاره شده است…

اگر حرکت عمومی را به معنایی که در  جامعه شناسی مثلا بررسی میکنند به عنوان جنبش های اجتماعی یا حرکت های مردمی بگیریم، پدیده ای هست که در ادوار مختلف تاریخی چه در سرزمین خودمان و چه در دیگر کشورها این اتفاق افتاد داده و می افتد.

به طور مثال بهار عربی یا بیداری اسلامی به تعبیر حضرت آقا یک حرکت عمومی بود که از پس یک اتفاق کوچک به وجود آمد و ظرفیت های مردم را در راستای یک تغییر بزرگ اجتماعی در سطح نه تنها یک شهر و محله بلکه در سطح چندین کشور به وجود آورد؛ حالا نتیجه اش چه شد را بحث نداریم، ولی این خودش یه حرکت عمومی بود.

دفاع مقدس و خود انقلاب اسلامی این ها حرکت های عمومی هستند و  شاید بزرگترین مصداق و مصداق اتم حرکت عمومی در کشور ما این ها هستند. اگر کمی عقب تر برویم  می توانیم حرکت عمومی را  در مشروطه و اتفاقات قبل و بعد مشروطه ببینیم؛ یا در قضیه کرونا که مردم پای کار آمدند و چه فردی و چه گروهی آمدند  وسط و این مسئله و این بحران را توانستند به کمک دولت حل  بکنند.

در هر سیل و زلزله ای مخصوصا در سال های اخیر یک حرکت عمومی در کشور ما برای حل آن مسائل اتفاق  می افتد؛ تشییع جنازه حاج قاسم سلیمانی عزیز یک حرکت عمومی بود  که در کل کشور راه افتاد؛ یا اگر بخواهیم یک ذره عمیق تر و وسیع تر قضیه را ببینیم بحث محرم که هر ساله  تکرار میشود یا بحث اربعین که در وسعت چندین کشور  هر ساله اتفاق می افتد، همه  این ها همه حرکت های عمومی هستند که با توجه به ظرفیت های مردم شکل می گیرد و یک اتفاقی را رقم میزند و یک مسئله ای را حل می کند و یک تغییر و تحولی را ایجاد می کند، همه این ها مصادیق حرکت عمومی هستند که به ما یادآوری می کنند مردم قدرت دارند، اصالت و  هویت دارند و این مردم هستند که کار را می توانند تمام بکنند!

حرکت عمومی یک اتفاق ویژه ای نسبت به ظرفیت های خفته ی مردم هست یطوریکه یک اتفاق یا یک کار برنامه ریزی شده می تواند این ظرفیت ها را به منصه ظهور برساند و بتواند در راستای حل یک مسئله ای یا ایجاد یک اتفاق جدید ما را کمک بکند.

واژه حرکت عمومی بعد از سخنرانی یکم خرداد سال هزار و سی صد نود و هشت حضرت آقا که یک تعریف ویژه ای از حرکت عمومی است مطرح شد؛ حضرت آقا می فرماید که ما یک هدفی داریم در انقلاب اسلامی، اوج هدف ما ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است. برای رسیدن به آن باید چه کار کنیم؟ باید یک کشور پیشرفته بسازیم.

حالا این کشور پیشرفته چگونه ساخته می شود؟ ما باید ما قوی بشویم و باید برای قوی شدن مسائل مهم کشور را حل کنیم. سیر منطقی نیاز ما به حرکت عمومی که حضرت آقا فرمودند این است که  یک تمدن اسلامی نوینی هست که برای رسیدن به آن باید یک کشور پیشرفته و یک کشور الگو باشیم و  برای رسیدن به یک کشور پیشرفته و الگو به یک ایران قوی نیاز داریم؛ ایران قوی هم ساخته نمی شود مگر اینکه حل مسائل کشور  و حل عمده مسائل کشور اتفاق بیفتد.

حضرت آقا می فرمایند با توجه به قدرت مردم و ضرورت نقش آفرینی مردم و با توجه  مبانی دینی و مبانی فکری ما نسبت به جایگاه مردم و تجربه ی ما در طول این چند سال در حل مسائل انقلاب به این نتیجه می رسیم که باید حضور مردم در یک حرکت عمومی اتفاق بیفتد؛ حال در یک تعریف خرد بخواهیم اثری که به دنبالش هستیم را  داشته باشیم گروه های کوچک مردمی به صورت انبوه باید شکل بگیرند و در حوزه های مختلف در مسائل مختلفو  در مشکلات مختلفی که جامعه با آن ها دست در گریبان است، این ها شکل بگیرند و  دست به دست هم بدهند؛ قطره قطره جمع گردد یک حرکت عمومی در حوزه حل مسائل کشور در موضوعات مختلف شکل بگیرد و مسائل کشور به دست مردم حل بشود و دولت هم باید به کمک مردم بیاید و و مجموعه حاکمیت باید ساختار خودش را نسبت  به این حرکت عمومی تغییر و تحول اساسی بدهد.

 الان یک دولت مدرن ضعیف و یک حاکمیت مدرن ضعیف و یک بوروکراسی ضعیف و بیمار در کشور داریم که باید به یک دولت اسلامی و یک حکمرانی اسلامی تبدیل شود؛ در دولت اسلامی و حکمرانی اسلامی مردم حضور فعال دارند مردم نقش اساسی دارند؛ به خلاف مدل های عموما وارداتی که مردم یک نقش  نهایتا تایید کننده سیاست دولت را دارند یا پادوی برخی از سیاست ها هستند.

ما الان در مرحله تشکیل دولت اسلامی هستیم، در این چرخه تمدنی این دولت اسلامی با حضور مردم و یک حرکت عمومی به سمت حل مسائل مردم شکل می گیرد و همزمان هم ما جامعه اسلامی را با حضور مردم داریم شکل می دهیم و بعد از آن به یک کشور پیشرفته دست خواهیم یافت که الگویی برای دیگر کشورها باشد و می توانیم امیدوار باشیم که تمدن اسلامی در آن مرحله محقق شده است.

سوال دوم: پیشران های اصلی ایجاد حرکت عمومی را چه در حوزه های ساختاری و چه در حوزه های مردمی در چه مواردی خلاصه می کنید؟ چه اتفاقاتی در دولت ها و حاکمیت و همچنین در فرهنگ عمومی و نیروهای انقلابی باید بیوفتد تا شاهد قوت حرکت عمومی باشیم؟

حجت الاسلام محمدرضا محمدي: سردار عزیز جعفری نقل قولی دارند مبنی بر اینکه مقام معظم رهبری ورود مردم به عرصه های مختلف را از اوایل دهه 70  یکی از ماموریت های دولت قرار داده بودند و ایشان خواهان مشارکت و نقش آفرینی مردم در امور شده بودند. آقای جعفری در ادامه بیان می کنند دولت در این امر ناموفق بود و به همین دلیل حضرت آقا با سپاه در این خصوص صحبت می کنند و به منظور به سرانجام رسیدن این طرح آقای جعفری به سمت معاونت راهبردی سپاه منصوب می شوند.

آقای جعفری بعد از معاونت عهده دار فرماندهی سپاه می شوند و جبهه فرهنگی را تشکیل می دهند و نهادهایی همچون خاتم، قرب، افق و سراج تاسیس شدند. سردار جعفری در ادامه نقل قول خود بیان می کنند وقتی در اوایل دهه 90 به محضر رهبر معظم انقلاب شرفیاب شدیم در خصوص راه اندازی خاتم، قرب، افق و سراج با ایشان صحبت کردم، حضرت آقا فرمودند من گفتم برید مردم را وارد صحنه کنید. بعد آقا مستقیما این بحث را با خود مردم در میان می گذارد!

قطعا ساختارهای حاکمیتی در این عرصه می توانستند در هموار کردن مسیر گام مثبتی بردارند اما متاسفانه این ساختارها نتوانستند به وظایف خود در این خصوص به خوبی ایفا کنند. در حال حاضر آقای رییسی نیز معتقدند باید نقش مردم در بحث های حاکمیتی پررنگ شود اما مشکل اینجاست که این مسئله از ابتدا به خوبی تعریف نشده بود. به قول آقای عبودتیان ما آمدیم دولت را مردمی کنیم اما مردم را دولتی کردیم!

شما ببینید دستیارهایی که در حال حاضر در کنار مدیر کل ها در استان ها هستند چه برنامه ای دارند؛ مثلا در همین قم مدیر کل کشاورزی آقای وکیلی را به عنوان دستیار خود منصوب کردند. شما اگر خدمت آقای وکیلی برسید در عین اینکه از خدمات ایشان به نیکی یاد می شود اما عرض من اینجاست که مثلا مدیر کل قصد توزیع مرغ، قند و شکر و … در بین مردم دارد اما قادر به این کار نیست چرا که شبکه سازمانی معیوبی دارد، به همین منظور بچه های جهادی را پای کار می آورد و این بچه ها هم به خوبی از پس کار برآمدند اما آیا دولت اصلاح شد؟ آیا ساختار مدیریت حاکم در استان اصلاح شد؟ ما چند قدم به سمت تحقق دولت اسلامی گام برداشتیم؟ به قول رهبری حرکت عمومی هست اما چند نقیصه دارد؛ یکی  اینکه منضبط نیست و دیگری عدم سرعت است!

به نظر من هنوز تعریف درستی از حرکت عمومی، نقش حاکمیت و گروه های جهادی صورت نگرفته است. حضرت آقا می فرمایند شروع قیام مردم 19 دی 56 هست اما سوال اینجاست 15 خرداد 42 چه بود؟ رهبری در جواب این سوال، 15 خرداد 42 را شروع نهضت امام معرفی می کنند و از 19 دی 56 به عنوان شروع قیام مردم یاد می کنند. در این فاصله چه اتفاقی افتاد؟ در این فاصله گفتمان انقلاب شکل گرفته است، مثلا رهبری از حضرت امام نقل می کنند که ایشان می فرمود اگر مردم به صحنه بیایند آیا روستاییان هم همین حرفی را می زنند که مردم تهران و قم می زنند؟

در حال حاضر در بحث حرکت عمومی حضرت آقا وقتی اضلاع را مشخص می کنند و پیشران را جوان متعهد می دانند، برای به میدان آوردن این جوان چهار عنصر را تبیین می کنند. سوال اینجاست که اگر این جوان متعهد در میدان حضور ندارد پس چرا او را متعهد می دانیم؟ در جواب باید گفت این جوان متعهد است، در جنگ سخت به میدان می آید چرا که تهدید را احساس می کند اما در جنگ نرم چون تهدید را احساس نمی کند به میدان نمی آید. حضرت آقا وظیفه تبیین چهار عنصر را صاحبان ذهن و زبان گویا می دانند و معتقدند آنها را بعد از آماده شدن باید به حلقه های میانی سپرد. در اینجا باید سوال شود پس از ایراد این بیانات در سال 98 توسط رهبر معظم انقلاب چند درصد از دوستان منظور ایشان از صاحبان ذهن و زبان گویا را فهمیدند؟ حتی آقای عزیز جعفری در خصوص بیانیه گام دوم انقلاب می گوید من به آقا نامه نوشتم که ما بلد نیستیم چگونه مردم را به صحنه بیاوریم که گویا بیانات حضرت آقا در تاریخ 1/3/98 پاسخ به نامه آقای جعفری بود.

عرض اینجاست که از سال 98 همه با واژه حلقه های میانی آشنا شدیم و این واژه بارها به زبان ها آمد اما هنوز بعضی ها تعریف متمایزی از تعریف حضرت آقا از این واژه دارند و این در حالی است که حضرت آقا حتی وظایف حلقه های میانی را به صراحت تشریح کرده اند. به بیان آقای جعفری ما چند ماه است صاحبان ذهن فعال را دیده ایم و حتی به سردار زهرایی هم می گوید شما چرا از این قضیه غافل بودید و سردار زهرایی عنوان کرده بود که ما تاکنون چنین چیزی را نشنیده بودیم و پس از فرمایشات حضرت آقا تازه با صاحبان ذهن فعال آشنا شدیم البته آنها هیچ تقصیری ندارند چرا که حتی ما و همه مردم نسبت به صاحبان ذهن فعال و زبان گویا و ماموریت آنها غافل بودند.

حضرت آقا در بحث گفتمان به مباحثی چون گفتمان چیست، نتایج گفتمان، فرآیند گفتمان و الزامات گفتمان پرداختند و این نشان می دهد که ما در یک فضای گفتمانی به سر می بریم و در مقطع کنونی باید گفتمان تحقق دولت اسلامی را در دست بگیریم، مثالی را از کتاب داستان فردوس می زنم، کتابی که روایتی است از گروهی جهادی که وارد منطقه ای به نام فردوس شده که در آن منطقه زلزله رخ داده است. مسئولیت آن گروه جهادی را حضرت آقا به عهده دارند که آن زمان طلبه جوانی بودند. در این شرایط واعظ شهر به دیدار ایشان می آید و داستان شفا یافتن خود توسط حضرت عباس (ع) را برای ایشان تعریف می کند و اینکه مردم به میمنت این شفا یافتن چقدر قربانی دادند. پس از صحبت های ایشان حضرت آقا می فرمایند حضرت عباس شما را شفا داد تا آبروی روحانیت شیعه باشید. وقتی آن واعظ این سخن را شنید، برافروخته شد و گفت آقا سید من کجا خطا کردم و این صحبت شما به چه منظور است؟ حضرت آقا می  فرمایند شما با چه حجت شرعی به دیدار شاه و فرح رفتید و قرآن به آنها هدیه دادید؟ پس از این سخنان آن واعظ عصبانی می شود و می گوید مردم اینجا گدا نیستند و بهتر است به جای دیگری بروید و…

نویسنده این کتاب در خصوص این بخش از داستان توضیح می دهد که این اتفاق شاید در چند ثانیه بیشتر رخ نداده باشد اما حکایت از دو جریان و نگاه را نقل می کند؛ یک روحانی محافظه کار و یک روحانی انقلابی. ما از این داستان این برداشت را می کنیم که گروه جهادی در آن سالها به میدان می رود رویکردش در گام اول مبارزه با طاغوت بوده، بنابراین گروه جهادی دوران ما نیز باید رویکرد اولش تحقق دولت اسلامی باشد؛ آنجا میدان مبارزه بوده و اینجا میدان کادرسازی برای تحقق دولت اسلامی است؛ پس در دوران کنونی باید گفتمان حرکت عمومی را جا بیندازیم و در این صورت  این گفتمان بدین شکل معنا پیدا می کند که ابعاد این حرکت عمومی به چه شکل است و نقش حاکمیت و مردم چیست؟

روزی آقای صلح میرزایی می گفتند اگر تصادف سنگینی رخ دهد که خدای ناکرده منجر به جراحات و آسیب فراوان شود، همه مردم حضور پیدا می کنند و هر کس به نوبه خود به یاری آسیب دیدگان می شتابند؛ در آن شرایط اولین ماشین حاکمیتی از جمله آمبولانس، آتش نشانی، امداد خودرو و … که به صحنه می آید، مردم دست از تلاش می کشند چرا که معتقدند عوامل نام برده قرار است بقیه کار را به خوبی انجام دهند، بنابراین گوشی های خود را به دست می گیرند و از صحنه ها فیلمبرداری می کنند؛ این نشان می دهد ما باید برای مردم نقش موثری را طراحی کنیم و به عنوان حاکمیت حیطه و حوزه فعالیت مردم وارد نشوسم.

اگر قرار است مدلی در این خصوص ارایه دهیم، مدل جهاد سازندگی و قرارگاه های عملیاتی بهترین نمونه های ممکن هستند.  در مورد جا افتادن این قضیه مثالی بزنم، معمولا هیئت های کوچک یک ذاکر و یک مداح می آورند، زمانی که ذاکر، ذکر می گوید کمتر سینه زنی را مشاهده می کنیم چرا که اکو و سیستم جور آن را می کشد و هیچ کمبودی در هیئت دیده نمی شود که من محکم به سینه هایم بکوبم تا تاثیر آن احساس شود. ما یک شب در هیئت خودمان سیستم را به مجلس نبردیم از اول تا آخر بچه ها سینه می زدند چرا که خودشان متوجه شدند که اگر محکم تر به سینه بزنند چقدر در حال و هوای هیئت و خودشان موثرتر است و رفته رفته به اینجا رسیدند که اگر می خواهیم در هیئت حالمان خوب شود و تاثیر بیشتری از آن بگیریم اکو را از هیئت کنار بگذاریم. در فضای گفتمانی کنونی باید سیر، سناریو، چگونگی آغاز و پایان آن را به درستی بشناسیم و پس از آن نیز در موضوع حلقه های گفتمانی نیز باید مدل و زیرساخت های آن را فرا بگیریم. متاسفانه جریان هایی که وظیفه کمک رسانی در این عرصه را دارند یا عملیات صرف هستند یا اندیشکده های صرف هستند یعنی این گونه نبوده که این دو در کنار هم و توام با یکدیگر فعالیت کنند البته ما با کمک دوستان بسیج سازندگی علی الخصوص سردار زهرایی دبیرخانه گفتمان جهادی را تشکیل دادیم تا ناظر بر این دو کمبود موجود باشد. ما تلاش می کنیم تا با شناخت میدان و گفتمان نتیجه قابل قبولی را فیمابین این دو موضوع استخراج کنیم.

حجت الاسلام علی مهدیان: ابتدا اینکه باید این پیشران ها انقلابی باشند، دوم باید به اندیشه رهبران جامعه اتصال فکری داشته باشند، سوم اتصال آنها به مردم است، چهارم اتصال به جریان های عمومی است که هم دارای سازمان و هم شبکه است و فهم درست از مختصات امروز خودشان دارند، به شدت به زندگی نزدیک اند، انسجام اجتماعی دارند، به بدنه مردم و پیشران ها متصل هستند، به لحاظ فکری به حاکمیت متصل هستند، اندیشه های رهبران انقلاب را هضم کرده و می فهمند، ما اگر این را چه در ساختارها و چه در حرکت های مردمی خود داشته باشیم سرعت پیشرفت بالا می رود.

محمدعلی بهلول زاده: مسئله مهم در بین مردم و نیروهای انقلابی این است که به  فرموده حضرت امام (ره) نباید منتظر دولت و اقدامات حاکمیتی نباشیم یعنی ما به عنوان مردم باید به این بلوغ فکری و این شاخصه از فرهنگ عمومی برسیم که همه کارها را قرار نیست حاکمیت و دولت انجام بدهد.

 ما به یک دولت زدگی مزمنی دچار هستیم که متاسفانه باید این روحیه را کنار بگذاریم و خودمان بر اساس ایمان عمومی که در مردم هست تبدیلش کنیم به عمل صالح و  عمل صالح مردم را در بین خودمان فعال بکنیم و وظیفه ی شرعی خودمان را نسبت به جامعه در قالب گروه های کوچک مردمی و کار گروهی انجام بدهیم و حل مسئله از جامعه کنیم.

در حوزه مردم اصلی ترین اتفاقی که به نظر می رسد باید اتفاق بیفتد  این است  که این تصوری که باید بنشینیم و مسئولین مربوطه همیشه و همه جا بیایند و کارها را انجام بدهند را تغییر دهیم؛ برای مثال در حوزه پوشش و حجاب و بد حجابی ما به وفور کلیپ ها و پیام ها و عکس های مختلفی از بدحجابی که در سطح جامعه و برخی نقاط هست گرفته شده و  با اظهار تاسف و عصبانیت نسبت به مسئولین امر اتفاق می افتد که مسئولین فرهنگ خجالت بکشید، مسئول فرهنگ کجا هستید و جالب اینجاست که حتی حاضر نیست کسی که فیلم می گیرد، خودش یک تذکری بدهد!

اینکه ما منتظر باشیم حتی بدیهی ترین احکام شرعی و  وظایف شرعی ما از امر به معروف نهی از منکر تا برسد به حل مسائل مردم و جامعه و تفکری که ایجاد شده که ما نباید کاری بکنیم چون حکومت اسلامی است و حکومت خودش باید بیاید و این ها را درست کند؛ جامعه باید از این تفکر فاصله بگیرد.

در حوزه ی حکمرانی و دولت اسلامی هم باید دولت ما و حکمرانی ما و قوای مختلف ما به این سمت بروند که راه را برای نقش آفرینی مردم باز کنند و زمینه برای حضور مردم چه در سطح مدیریت چه در سطح سیاست گذاری و چه در سطح اجرا باز شود.

در دیدارهای رهبرمعظم انقلاب اگر دقت کنید می بینید که آن جایی که مخاطب حضرت آقا گروه های مردمی و عموم مردم هست، ایشان از این کلید واژه‌ها بیشتر استفاده  می کنند که فعالیت های آتش به اختیار داشته باشید، خودتان وارد میدان بشوید و مجموعه های مردمی را تقویت بکنید و تشویق می کنند به اینکه منتظر دولت نباشیم و خودمان دست به کار بشویم.

وقتی که مخاطب سخنان حضرت آقا دولتمردان و دستگاه های حاکمیتی هستند و همچنین احکامی هم که برای مسئولین مختلف صادر می  کنند اگر در این چند سال دقت  بکنید، حضرت آقا این کلید واژه را بیشتر استفاده استفاده می کنند که راه را برای حضور مردم باز کنید؛ بروید فکر کنید ببینید در دستگاه  شما مردم چگونه می توانند نقش داشته  باشند.

اگر  این دو بخش یعنی چگونه دستگاه حاکمیتی و چه در فضای فرهنگ عمومی و بین مردم؛ اگر این دو موضوع را بتوانیم فعال کنیم می توانیم بگوییم که به سمت حرکت عمومی حرکت کرده ایم.

سوال سوم: به نظر می رسد این مفهوم مهم و راهبردی مورد تأکید رهبر معظم انقلاب آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته است، نه از جانب دولت و نه از جانب ساختارهای غیر رسمی و رسانه ای؛ علت را در چه می دانید؟

حجت الاسلام محمدرضا محمدي: به نظر من ما به ساختار احتیاج نداریم بلکه به فهم مشترک از قصه محتاجیم و لازمه آن هم شناخت مطلوب ما از میدان و عرصه ها است. بعد از آنکه وزارت جهاد بازرگانی با وزارت کشاورزی ادغام شد، حضرت آقا دستور تاسیس بسیج سازندگی را دادند و ثبت و رسیدگی و حمایت از گروه های جهادی را به عهده این نهاد گذاشتند. این اتفاق در سال 1387 رخ داد و تا به امروز با فراز و فرودهای بسیاری روبرو بوده که در یکی دو سال اخیر به مدل های خوب و منسجم یافته ای دست یافته است.

بسیج سازندگی از دو فضای سازمانی  و مردمی تشکیل شده که این دومی را می توان مرکز مطالعات و حرکت های جهادی نیز نامید که در ذیل آن دو جریان مردمی یاری رسان آن هستند؛ یکی مجامع هست که گروه های جهادی از کف استان ها و شهرستان ها شوراهای جهادی شهرستانی را شکل می دهند و از شوراهای جهادی شهرستانی و نواحی مجامع استانی را شامل می شوند و از این مجامع، مجامع کشوری تشکیل می شوند که مجموعه همه اینها را مجمع جهادگران می نامیم. وظیفه مجمع جهادگران  این است که در خصوص نیازها، راهبردها، برنامه ها و ماموریت ها با یکدیگر به گفت و گو و تبادل نظر بپردازند. این مجمع مشورتی به عنوان بازوی اندیشه ای و راهبردی این جریان جهادی عمل می کرد اما خلأ عملیات در آن مشاهده می شد، بنابراین قرارگاه عملیات جهادی را دایر کردند و در هر استان قرارگاه های محله ای را تشکیل دادند که پهنه جغرافیایی هر یک از آنها به اندازه سرزمین حوزه مقاومت است. معنای آن این است که قرارگاه تشکیل شده از نظر جغرافیایی در عرض حوزه و هماهنگ است اما همه جهادگران باید آن را قبول داشته باشند.

در مرحله بالاتر قرارگاه منطقه ای است که در سطح ناحیه مقاومت شکل می گیرد و سپس بر اساس اقتضای جغرافیایی در هر استان در هر 2-3 ناحیه یک قرارگاه پهنه می گذارند و هر یک از این قرارگاه ها متشکل از 4-5 قرارگاه منطقه ای است و هر قرارگاه منطقه ای هم به اندازه حوزه مقاومت های ذیل ناحیه خود قرارگاه محله ای دارند اما وظایف این قرارگاه ها چیست؟

این قرارگاه ها 3-4 کار اساسی دارند، ابتدا شبکه سازی می کنند و پس از آن گفتمان سازی می کنند. من خودم زمانی توفیق مسئولیت یکی از قرارگاه های قم بودم با بسیج سازندگی تفاهم می کردیم اگر قرار بود امضا، برنامه یا قراردادی صورت بگیرد، ما تعهد می دادیم و بعد از آماده شدن پروژه ها ما آنها را تحویل گروه های جهادی می دادیم. ما با این کار بچه های جهادی را درگیر فاکتور و سند نمی کردیم و بعد از انجام پروژه ما پول آن را به حسابش می ریختیم. بچه های جهادی و مردم این را برنمی تابند که نهادهای حاکمیتی بالای سرشان قرار گیرند و از آنها جواب کشی کنند؛ حلقه وصلی نیاز است که متعهد و پاسخگوی به سوالات باشد اما از آن طرف گروه های جهادی برای کمک وارد صحنه شوند، این امر برای گروه های جهادی هم اعتبار می آورد و کارش را راحت تر می کند. در اینجا مشکل ما فقط صاحبان ذهن فعال و گفتمان سازها بود. ما چند ماه پیش دبیرخانه ملی گفتمان جهادی گفتمان سازها را ذیل بسیج سازندگی را به راه انداختیم که تنها وظیفه آنها برگزاری دوره های گفتمان سازی برای افراد عملیاتی است چرا که این افراد بچه های فعالی هستند البته ممکن است برخی از آنها زبان گویا نداشته باشند که با آموختن مهارت گفت و گو و سخنرانی به آنها در این زمینه نیز می توانیم آنها را کارآمد کنیم، اگر احیانا در زمینه مهارت گفت وگو به آن نقطه مطلوب نرسیدند هم مهم نیست چرا که همین که در امر ستادی کمک رسان باشند برای ما غنیمت است زیرا آنها گفتمان را فهمیده اند. ما در ابتدا باید به افراد طلبه و دانشجو که جنس کار آنها بر مبنای اندیشه است، آموزش دهیم و با وجود این افراد دلیلی ندارد به سراغ طیف های دیگر برویم زیرا اینها وظیفه گفتمان سازی در جامعه را دارند و اگر بخواهیم شبکه ای در کنار اینها راه اندازی کنیم که تنها ماموریت شان گفتمان باشد، اتفاقی مشابه جریان هادیان سیاسی رخ می دهد. در حال حاضر اگر کسی در پایگاه ها این کارها را بکند از هادیان سیاسی در این خصوص کمک می گیرند اما ما در اینجا گفتیم هر کسی که کار عملیاتی می کند، در دوره های ما شرکت کنند و ما به آنها گفتمان را یاد می دهیم.

حجت الاسلام علی مهدیان: علت آن این است که ما هنوز در فهم اندیشه رهبری و مردم سالاری ضعف داریم. مهمترین نقدی که من به دولت فعلی دارم، این است که برخلاف ادعای خود مبنی بر مردمی بودن اما به هیچ وجه مردمی نیست. تنها با مردم حرف زدن و کنار مردم نشستن به معنای مردمی بودن نیست البته این کارها خوب است اما مردمی بودن این کارها نیست. منظور از مردمی بودن کار را به آنها سپردن است، اقتصاد کشور را به آنها سپردن است، کارخانجات کشور را به آنها سپردن است؛ این کار به هیچ وجه انجام نشد چون اصلا هیچ وقت مدنظرشان نبوده و حتی به آن فکر هم نکرده اند!

مبحث مردم گرایی و مردم سالاری در کشور به لحاظ گفتمانی بسیار زیاد شده و در اجرا نیز در تلاش هستند به آن دست یابند، دلیل آن هم ابتدا خود رهبری و دوم رشد و پختگی جبهه انقلاب اسلامی است اما با این وجود فاصله زیادی تا نقطه مطلوب وجود دارد. رسالت اصلی حوزه علمیه دولت سازی است اما چه کار مثبتی در این زمینه انجام داده است؟ هرچند تغییر سبک زندگی نیز در این نقیصه دخیل بوده است اما باید مسئولیت حوزه های علمیه را پذیرفت چرا که به ضرس قاطع انقلابی ترین نهاد در کشور حوزه علمیه می باشد البته با آنچه باید باشد، فاصله دارد؛ ضمن اینکه همه باید دست به دست هم بدهیم تا جریان حلقه های میانی به گفتمان تبدیل شده و توسعه پیدا کند.

حلقه های میانی تشکیلات نیست بلکه یک جریان است که به بدنه وصل شده است. زمانی که این جریان رکن اندیشه ای و فکری خود را پر می کند باید حوزه علمیه هم باشد، حتی رهبری نیز فرمودند من در این قضیه ضعف می بینم. در نیروهای حزب اللهی تا حدودی انفعال شکل گرفته است. دلیل این احساس انفعال، شکست، و تعلل، عدم انسجام و دور شدن از مردم است. ما همه چیز را از پشت رسانه ها می بینیم، رسانه ها و فضای آنها دست ما نیستند لذا ذهن ما در این فضا بیمار شده و باید به واقعیت و مردم نزدیک شویم. ما به لحاظ فکری قدرت تحلیل نداریم زیرا اتصال مان قوی نیست. اگر همان طور که اشاره شد به مردم، اندیشه رهبران و همدیگر وصل شویم، این احساس انفعال هم کمرنگ شده و از بین خواهد رفت.

محمدعلی بهلول زاده: یک بخش از این موضوع برمی گردد به اینکه ما سخنرانی های حضرت آقا را  به مثابه یک منشور ابلاغی نگاه نمی کنیم، به مثابه یک دستورالعملی که از ناحیه ولی فقیه که جانشین امام عصر (عج) هست نگاه نمی کنیم یا به مثابه نظر یک عالم مجتهد جامع الشرایط متخصص در چندین حوزه و صاحب تجربه ی بسیار بالا در این فضا به سخنرانی های حضرت گوش فرا نمی دهیم؛ ما متاسفانه همه دچار این بلیه هستیم که فرمایشات حضرت آقا را بعضی وقت ها اصلا فراموش می کنیم؛ حداقل یک بار از تلویزیون گوش بدهیم یا دانلود کنیم در گوشی همراه و موقعی که رفت وآمد داریم گوش بدهیم، یکی از دلایل به نظرم این موضوع هست.

دلیل دیگر کم کاری های مجموعه های مختلف چه مردمی چه دولتی در این حوزه است که متوجه این قضیه شده اند ولی در راستای گفتمان سازی اش عمل نکرده اند.

مورد سوم به نظرم کمی خود موضوع حرکت عمومی هست؛ یعنی حرکت عمومی تقریبا برای همه آن هایی که کمی تامل بکنند در حوزه های اجتماعی یک امر واضح و  مشخصی است؛  اگر مردم بخواهند کاری را انجام بدهند، انجام می دهند.

خیلی واضح است که ظرفیت مردم بسیار بالاست، پولی که دست مردم است خیلی بیشتر از پول دولت و قدرت مردم، فکر مردم و ایده مردم خیلی بیشتر از یک دولت است. افزون بر اینکه مواردی هستد که همه قبول دارند واضح است ولی تنقیح نشده و موضوعاتش باز نشده و جز به جزء دیده نشده است!

مثال های حرکت عمومی و تاثیر آن در تاریخ جمهوری اسلامی و تاریخ قبل ازآن یا کشورهای دیگر خیلی واضح نشده؛ یعنی برای ما این قدرت مردم و ظرفیت هایی که در بین مردم هست، آن گونه که باید و شاید جا نیفتاده است.

هر بزرگواری که با موضوع حرکت عمومی مد نظر حضرت آقا در گام دوم آشنا می شود  بلا استثنا حداقل مواجهه من این طوری بوده است که یک مدتی طول می کشد تا واقعا به این ضرورت و به این اهمیت و به این طلایی بودن این نکته حرکت عمومی پی ببرد؛ فکر کنم بعضی وقت ها وضوح بیش از اندازه یک موضوع و اینکه جلوی چشم ماست و خیلی نمی بینیمش، بعضی وقت ها حجاب می شود؛ علاوه بر اینکه این مسئله واضح را ما در بین خودمان هم خیلی بازش  نکردیم که تنقیح  و آن جا افتادن اتفاق  بیفتد.

یک موضوع دیگر هم خواست حاکمیتی هست؛ دستگاه های حاکمیتی به دلیل ساختار موجود که ساختار بروکراسی اداری و ساختار سنتی دولت مدرن است که در کشور ما به صورت معیوب در حال اجراست، شاکله ذهنی افراد معمولا با این فضا بسته شده و اجازه تفکر و ایده پردازی نسبت به اینکه مردم  کجای قضیه هستند را نمی دهد.

بعضی وقت ها مسئولین تعمدی هم نسبت به این موضوع  ندارند؛ ولی به دلیل سال ها فعالیت در این ساختار معیوب، فضای ذهنی شان بسیار متفاوت است برای همین از بعضی که سنشان هم گذشته خیلی انتظاری نمی شود داشت. همچنین نمی توان توقع داشت به این وضوحی که مثلا ما درک می کنیم، مردم عادی هم به این سرعت و با این دقت بتوانند متوجه قضیه بشوند، پس  طبیعی هم  هست که باید تلاش کنیم و زمان بدهیم تا این اتفاق بیفتد.

باید به قول حضرت آقا با گفتمان سازی و با تبلیغی که گفتمان ساز باشد بتوانیم این گفتمان را در بین خود بچه حزب اللهی ها و در بین مردم و در بین دستگاه های حاکمیتی و مسئولین جا بندازیم که اگر گفتمان سازی اتفاق بیفتد در نتیجه اقدامات اجرایی یا عملی هم پشت بند آن ان شاءالله اتفاق خواهد افتاد.

لینک کوتاه مطلب : https://ahaad.net/?p=1581

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مرتبط ترین پست ها