به گزارش خبرنگار نفس عمیق در راستای مفهوم پردازی “حرکت عمومی” گفتگویی داشتیم با حجت الاسلام دکتر بهروز شامی زاده، مدرس سطوح عالی در حوزه علمیه و دکترای فقه و مبانی حقوق از دانشگاه قم و سطح 4 حوزه که چند سالی هست که به شکلی متمرکز روی این مفهوم وقت گذاشته و مسلط به مبانی و دیدگاه های رهبر انقلاب نیز می باشد.
ابتدا گزارش خودمانی خبرنگار نفس عمیق را از حواشی این مصاحبه بخوانید و گوش دهید:
“بد نیست بدانید یکی از تحقیق هایی که ایشون داشتن عنوانش تقریبا اینه:
آسیب شناسی نگاه روحانیت به ایمان مردم!
در واقع جایگاه مردم رو اونتقدر بالا می دونن که معتقدن حتی روحانیت هم که صنفب مردمی و در ارتباط با مردم هست نگاه درستی به ایمان، دینداری و انقلابیگری مردم ندارد!
آقای شامی زاده از بس درباره مردم مطالعه و تحقیق کرده خودشم کاملا مردم یو بی تکلف رفتار می کنه و حتی وسطای مصاحبه می زد کانال ترکی که فک کنم دلیلش این بود که برا بعضی حرفاش معادل فارسی پیدا نمی کرد!
مهمان ما در این گفتگوی پرمغز به چند گرانیگاه مهم اشاره کرد مثلا از قاون مداری در ایران گفت، یعنی یاد ما نداخت که روزگاری در این کشور مردم سر هر چیزی با هم دعوا داشتن اما الان می دونن مسیرهای قانونی هست که بجای قلاویز شدن با این و اون میشه از طریق مشکلات رو حل کرد.
همچنین جایگاه مردمی رو در حدی می دونست که امام خودشون رو هم تربیت می کنن! البته منظور ایشون امام معصوم نبود:
آقای شامی زاده با اینکه خودش حزب اللهی و ولایتمدار هست معتقده که باید به انتخاب مردم احترام گذاشت و منتخبین مردم رو حمایت کرد ولو یکی مثل حسن روحانی یا خاتمی یا احمدی نژاد دوم باشه…
از اواسط این گفتگو بود که دیدیم گویا نگاه ما به مردم با نگاه رهبری به مردم خیلی متفاوته و رهبران انقلاب و انقلابی های واقعی به معنای واقعی کلمه مردم رو باور دارن، با این نگاه حماسه هایی مثل تسییع جنازه حاج قاسم یک رویه هست نه یک معجزه و استثنا!
مردم یک انبار باروت آماده انفجار نیستن بلکه ظرفیت بزرگی هستن که می تونن کشور رو به اوج برسونن!
با مرور چنین دیدگاه هایی رمز تأکید های مستمر رهبر انقلاب به مردم و مردم سالاری مشخص میشه؛ اینجا مردم فقط حزب اللهی ها نیستن و بخشی از مردم ایران که سبک زندگی متفاوتی رو برگزیدن و غربی رفتار می کنن حتی اونها هم خواسته و نه ناخواسته به انقلاب کمک می کنن و حتی در دوران جنگ هم اصلا نباید اینطور فکر کرد که فقط سه یا چهار درصد مردم جنگ رو اداره کردن!
آقای شامی زاده در انتها بنا شد فایل تحقیقش رو در اختیار ما بذاره تا منتشر کنیم و ببینیم چرا حتی روحانیت هم این مردم رو طوری که باید و شاید باور نداره!!
خب یه تیتر خوب هم برای این کلیپ یا پادکستمون پیدا کردیم:
این مردم باورنکردنی!”
پادکست صوتی گزارش مصاحبه با حجت الاسلام شامی زاده را اینجا گوش دهید:
مشروح مصاحبه:
نفس عمیق: در خصوص مفهوم حرکت عمومی که مقام معظم رهبری در اول خرداد سال 1398 مطرح کردند، توضیح می فرمایید؟
حرکت عمومی تعبیر دیگری از انقلاب اسلامی است منتهی به دلیل آنکه مفهوم انقلاب و نظام اسلامی از طرف برخی خواص دچار فرسایش شده و از مفهوم اصلی خود خارج شده، رهبری تلاش کردند تا این کلیدواژه را نیز وارد ادبیات سیاسی جبهه انقلاب کنند.
با توجه به اینکه بعد از فتنه 88 و حرکت عمومی 9 دی کشور ما به یک استقلال سیاسی دست یافت، دشمنان از رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی دست کشیدند و نفوذ را در دستور کار خود قرار دادند. معنای اصلی نفوذ این است که نگذارند اراده عمومی در کشور شکل بگیرد تا حرکت های عمومی نظیر 9 دی اتفاق بیفتد.
تصمیمات دولت قبلی، جنگ اقتصادی و فشارهای عملی و روانی سبب دامن زدن بیشتر به این مسئله شد. نقاط مثبت را نقاط ضعف تعبیر کردن و نقاط ضعف را لاعلاج و غیر قابل حل دانستن از فشارهای روانی دشمن است؛ برخلاف فشارهای عملی و روانی دشمن، رهبر معظم انقلاب به تشریح نقاط مثبت و برشمردن نقاط ضعف و قابل حل دانستن آنها می پردازند.
قدرت اصلی خود مردم هستند
نقطه محوری دشمن در جنگ روانی دست گذاشتن روی قدرت مردم است و به همین دلیل رهبری همواره تاکید می کنند در راس تمام نقاط مثبت، خود ملت ایران هستند.
به اعتقاد من رهبر معظم انقلاب با کلیدواژه حرکت عمومی قصد داشتند بگویند ملت ایران همان ملتی است که در حال حرکت است و در حال حاضر نیاز به سرعت و انتظام این حرکت هستیم یعنی در جهت هایی دچار کندی، ضعف و هزینه هایی شدیم که باید آنها را ترمیم کرد.
رهبر انقلاب در 19 دی می فرمایند ما قدرت معجزه آفرینی مردم را تجربه کردیم و این را نباید فراموش کنیم. در صحبت های ایشان نگرانی از خواص نیز مشاهده می شود به این دلیل که مبادا آنها به این آمادگی و قدرت معجزه آفرینی مردم بی توجه باشند.
مقام معظم رهبری همواره دستاوردها و اتفاقات مثبت را منسوب به تمام ملت ایران می دانند؛ به طور مثال زمانی که نهضت علمی در دهه 80 توسط مقام معظم رهبری راه افتاد، آن را حرکت همگانی می نامند یا حتی دفاع از حرم و عبور از پیچ خطرناک جنگ اقتصادی را نیز به این حرکت مردمی منتسب می کنند.
دفاع مقدس، مصداق حرکت عمومی
زمانی در دوران انتخابات 1400 در حوزه علمیه قزوین در جایی گفتیم جنگ را مردم مدیریت می کردند، طلبه ای به ما گفت مگر در جنگ چند نفر شرکت کردند؟ قطعا یک عده به موقع حاضر نمی شدند که این جنگ هشت سال طول کشیده و … این در شرایطی است که رهبر انقلاب هر گاه صحبت از حرکت عمومی می کنند، جنگ را مثال می زنند.
ما باید واقعیت حرکت جمعی را ببینیم. حضور در جنگ تنها به بودن در خط مقدم منوط نمی شود. وقتی در جنگی 6 تا 7 درصد مردم حضور پیدا کنند این به معنای حضور همه مردم در جنگ است چرا که آنها باید توسط 70-80 درصد پشتیبانی شوند البته افرادی هم بودند که نسبت به این اتفاق مهم در کشور بی تفاوت بودند.
عمق تفاوت تحلیل امام و بقیه!
رهبری در سخنرانی اخیر خود در مورد حادثه هفتم تیر می فرمایند دشمن می خواست هفت تیر را نقطه پایانی نظام قرار دهد و با بصیرت و صبر ملت این اتفاق رقم نخورد یعنی ایشان این را در کارنامه ملت می نویسد در صورتی که خواص وقتی می خواهند آن حادثه را تحلیل کنند، می گویند امام کیس و زرنگ بود و نیروهایی بر سر کار آمدند و نگذاشتند کار زمین بماند!
خواص چگونه دور می خورند؟
در صحبت های رهبر انقلاب آمده است در جنگ روانی وقتی دشمن نقطه قوت ما را تبدیل به نقطه تهدید کند علی رغم آنکه هدف آنها مردم هستند ولی وسیله خواص هستند اما چگونه خواص تبدیل به وسیله دشمن شوند؟ آنها به خواص می گویند مردم را نگاه کنید، از شما خسته شده اند، از انقلاب، نظام، اسلام و از همه کارهایتان خسته شده اند و این گونه مردم را در ذهن خواص، ناراضی و صرفا معترض جا می اندازد البته شکی نیست که حرف های دشمنان خیلی هم بی ربط نمی تواند باشد چرا که ظواهر آن را به وضوح در کشور می بینیم و بسیاری از این نارضایتی ها کاملا به حق است ولی هدف دشمن از این کار است که به جای آنکه مردم در ذهن خواص برای انجام کارها تبدیل به نقطه اتصال شوند تبدیل به نقطه تهدید شوند و با این روش دیگر دستش به کار نرود.
کدام مردم؟!
نفس عمیق: همواره یکی از سوالات این بوده که اصولا مردمی که ما از آنها نام می بریم چه کسانی هستند؟ چرا حکومت زمینه را برای راهپیمایی مخالفان نظام فراهم نمی کند چرا که گفته می شود زمانی می توانیم بگوییم راهپیمایی 22 بهمن مردم برای دفاع از نظام آمدند که این فرصت را برای مخالفان هم فراهم کرده باشیم! ما همواره مردم را انقلابی و همراه نظام می نامیم در حالی که بسیاری از مردم اصلا سبک زندگی اسلامی را نمی پسندند. سوال اینجاست ما به دنبال کم نشان دادن درصد این بخش از جامعه هستیم یا اینکه به دنبال رفتاری درست به منظور جذب آنها هستیم؟
من در ذهن خود حداقل سه لایه را برای مردم می بینم؛ لایه اول اعتقادی، ایدئولوژیک و باورهای آنها است. لایه دوم لایه قانونی است که همگی زیر لوای یک قانون عمل می کنیم و لایه سوم را هم رفتارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را شامل می شود که خود این لایه به سه لایه تقسیم می شود.
به اعتقاد من مسئله اصلی جریان حق و باطل هویت جمعی است، خداوند متعال از ما انسانی می خواهد که به وحدت و عبودیت جمعی برسد. اینکه ما انتظار داشته باشیم مثلا در یک میلیارد مسلمان عبودیت اتفاق بیفتد، کاملا انتظار بیهوده ای است چرا که اگر خداوند چنین می خواست از همان ابتدا انسانی همچون فرشته خلق می کرد.
برخی معتقدند مردم ایران قبل از انقلاب می دانستند چه نمی خواهند اما نمی دانستند چه می خواهند اما حضرت امام (ره) چنین اعتقادی نداشتند. ایشان می فرمود اتفاقا مردم می دانستند به دنبال چه ارزش هایی هستند و آنها را برمی شمارند، حتی در جایی گفته می شود امام را خود ملت ایران تربیت کردند یعنی فرهنگ ملت ایران موجب تربیت شخصی چون امام شده است!
چهار جریان در کشور به دنبال توسعه و پیشرفت هستند که ما به تمام آنها نیاز داریم. این جریان ها عبارتند از جریان آزادی خواه، جریان معنویت محور، جریان پیشرفت محور و جریان عدالت. این چهار جریان اضلاع یک حقیقت را تشکیل می دهند که هیچ کدام نباید حذف شوند. مردم برای پالایش این جریان ها به جریان مدعی مجوز حضور در میدان می دهند. حضرت آقا نیز می فرمایند بارها کسانی بر سر کار آمدند که با ملت زاویه داشتند اما هاضمه ایمانی ملت آنها را به نفع خود جذب کرده است.
لایه اعتقادی روز به روز در ملت ایران فشرده تر و خالص تر شده است البته در هر رویشی قطعا ریزشی نیز خواهد بود و یا برعکس آن در هر رویشی حتما ریزشی نیز خواهد بود اما این لایه به تدریج در حال رشد کردن است و ملت ایران در آن لایه به همدیگر نزدیک تر می شوند؛ مثال بارز این رشد در تشییع پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی مشاهده شد که بارها رهبر معظم انقلاب نیز به آن اشاره کرده اند.
اگر از لایه و سطح اعتقادی عبور کنیم به سطح قانونی می رسیم. یکی از عمده ترین لایه های قانونی انتخابات است. سابقه مردم سالاری در ایران تنها 45 سالی بوده است که از آغاز پیروزی این انقلاب می گذرد چرا که سالیان متمادی مردم حذف شده بودند. امروز در بین کسانی که قصد رای دادن در انتخابات را ندارند کلیت آن از جمله غلط بودن قانون انتخابات، تقلب در انتخابات و … کمتر مطرح می شود و مردم به مواردی چون مشکلات اقتصادی، حل نشدن مشکلات و … اشاره می کنند چرا که به قول حضرت آقا مردم سالاری در کشور علی رغم کم کاری ما و کارشکنی های دشمن استقرار یافته است.
اینکه پس از سالها بی قانونی مردم معتقدند کنار سفره قانون نشسته اند، خیلی پررنگ شده است، حتی اگر کسی قتلی هم انجام دهد باز از طریق همین قانون به دنبال نجات دادن خود است چرا که مشخصا در کشور وحدتی از حیث قانون مردم را به همدیگر متصل کرده است.
در حوزه رفتار به قول مقام معظم رهبری استقلال سه لایه است؛ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی. ما هنوز دولت اسلامی تشکیل نداده ایم، بنابراین رفتارهای خاص اوج دینی را نباید از اکثریت مردم انتظار داشته باشیم چرا که ابتدا باید حدود دو میلیون مدیران میانی و کلان و دست اندرکار تبدیل به الگوی اسلامی هم از لحاظ رفتاری و … شوند تا مردم از آنها تبعیت کنند البته این به معنای صفر بودن ما نیست اما هنوز به حد نصاب مورد نظر نرسیده ایم.
ما 40 میلیون خانم در کشور داریم که از این تعداد 3 تا 4 میلیون می توانند پایه الگوپذیری برای مابقی خانم ها شوند. از میان این 40 میلیون خانم برخی کمتر و برخی بیشتر دچار اشتباهات رفتاری و اخلاقی هستند. برخی از خانم ها با اینکه حجاب ندارند اما در صحنه ها بارها همراه ملت بوده اند.
امنیتی ها کم کاری حوزویان را جبران می کنند!
به اعتقاد من هر کس در این کشور تا قبل از آنکه دست به اسلحه ببرد، قانون کشور با او مماشات می کند که این نشان دهنده آزادی بیان در کشور است البته افرادی چون آقای اکبرنژاد از خط قرمزها عبور کردند. به نظر من افراد امنیتی گاهی به خاطر کم کاری حوزویان مجبور به اقدام عملی می شوند.
ما انتخابات را مظهر مردم سالاری می دانیم و رهبری نیز راه تحول را انتخابات می دانند به همین دلیل است که معتقدیم در این سه لایه استقلال باید از سیاسی توان بگیریم و در اقتصاد به نقطه بازدارندگی برسیم. ملت ایران هیچ گاه به احزاب به آن معنای غلطش میدان ندادند. در حال حاضر برخی از نیروهای انقلابی معتقدند اگر به احزاب بها داده می شد می توانستند با ایجاد جاذبه در رقابت انتخاباتی مردم را پای صندوق بکشانند.
ما باید رفتارهای سیاسی مردم را به درستی ببینیم و مردم را مصادره نکنیم، این گونه نباشد که هر کسی که با ما است مردم بدانیم و مابقی را جزو مردم به حساب نیاوریم. متاسفانه انتخابات غلط معنا شده است، من از پسر شهیدی شنیدم که می گفت تا الان در انتخابات شرکت می کرده اما دیگر رای نخواهم دید، ایشان معتقد بود به آنها ظلم شده و دیده نشده اند اما نکته اساسی سخنان ایشان این بود که می گفت ما به هر کسی رای دادیم گفتند دزد، خائن، با انگلیس ارتباط دارد و … . متاسفانه ما که ادعای انقلابی گری داریم انتخابات مردم را زیر سوال بردیم.
رأی مردم را نباید تخطئه کرد
به اعتقاد من تختطه مردم در رای دادن به خاتمی، روحانی و به هاشمی رفسنجانی کار غلطی بود زیرا قرار بود نام هر کس از صندوق رای در می آید آن شخص رییس جمهور همه باشد. هر وقت نام کاندیدای منتخب ما به دلیل عدم مشارکت قشری از مردم از صندوق بیرون می آید می گفتیم قانون این است و همه باید بپذیریم اما هر گاه نام کاندیدای آنها از صندوق بیرون می آمد می گفتیم انتخاب شما بوده است!
متاسفانه ما برای کاندیداهای اصلاح طلب از جمله روحانی آن حمایت، دوندگی و پای کار بودن را انجام ندادیم، هنوز قدم از قدم برنداشته به هر کار او انتقاد می کردیم.
عدم همکاری جبهه انقلاب با روحانی، بی احترامی به رأی مردم بود!
عدم همکاری جبهه فرهنگی انقلاب به کاندیداهای پیروز در انتخابات همچون آقای روحانی بی احترامی به رای مردم بود. در اینکه آقای روحانی رفتارهای غلطی هم داشت، شکی نیست ما باید آن رفتارهای غلط را نشان دهیم اما باید کمکش هم می کردیم. حضرت آقا در سخنرانی همین یکی دو روز پیش فرمودند وظیفه عموم مردم حمایت از مسئولان است، ایشان این سخن را با این صراحت و شفافیت در تمام دوران ها می فرمود.
شما وقتی سوار یک اتوبوس می شوید باید راننده را حمایت کنید اما اگر اشتباهی هم کرد باید به او تذکر دهید. فردی در جلسه ای 10 الی 20 جرم برای آقای روحانی برشمرد، به او گفتم شما فقط برای یکی از این جرم ها سند ارایه کن، ایشان فرمود هیچ کدام از این جرم ها سند ندارد و من به او گفتم اگر سند ندارید به چه حقی به رییس جمهور یک ملت که از لحاظ قانونی انتخاب شده، تهمت می زنید؟
وقتی در رفتارهای سیاسی مردم شکاف ایجاد می کنیم و مردم را دو دسته می کنیم، مصادره اتفاق می افتد و امروز دیگر نمی توانم از شرکت در انتخابات با آنها سخن بگوییم زیرا به ما می گویند شما که رای مرا قبول نداشتید و رای مرا تخطئه کرده بودید، الان هم انتخاب نمی کنم که فردا من را مقصر ندانید!
شاید ما برخی رفتارها و سخنان آقای روحانی را به عنوان رییس جمهور قبول نداشتیم اما او فقط یک شخص بود و ما باید عملکرد تمام تیم او اعم از استانداران، فرمانداران و … که مشتمل بر حدود 50 هزار نفر می شدند را ببینیم. دولت روحانی در مجموع با توجه به مسایلی چون ظهور ویروس کرونا، فروش کم نفت و رکود و عقب گرد توانست از پیچ خطرناک اقتصادی را با همه تلاش ها و با کمک مردم عبور کند.
در قانون آمده است فردی که با آرای مردم صاحب مسئولیتی شود اگر دچار تخلف یا حتی اشتباهی شود می توان وی را محاکمه کرد اما این نباید به گونه ای باشد که از قبل برای وی حکم صادر شده باشد، مثلا بگویند وی جاسوس است و امثالهم، به جای آن بهتر است بگویند ما می خواهیم اتهامات وی روشن شود، حتی حضرت آقا هم در برابر برخی شعارها ایستادند و گفتند مگر شما قاضی هستید که این گونه حکم صادر می کنید؟
اگر ما رفتار سیاسی مردم را زیر سوال ببریم، مثلا اینکه بگوییم شما 40 انتخاب کردید که 38 تای آنها نادرست بود و 2 تای آنها شانسی خوب درآمد، طبیعی است اگر من هم باشم می گویم ببخشید من دستم بشکنه اگه رای بدهم!
عمق لایه فرهنگ انقلابی در میان مردم
ما در رفتارهای فرهنگی مردم لایه بندی می کنیم و می گوییم آیا ملت قصد مستقل بودن دارد یا خیر؟ آیا می خواهد حکومتی بر مبنای عدالت داشته باشد یا خیر؟ در آیات و روایات متعدد آمده است اگر قوم یا ملتی حکومتی با محوریت حاکمی عادل و بر پایه عدل برپا کنند، این مهمترین پیش نیاز در ارزیابی فرهنگ آن ملت است.
در حال حاضر عدالت طلبی تبدیل به یک مطالبه عمومی در کشور شده است که پیش از این چنین مطالبه ای را در کشور نداشتیم. در دهه 80 دانشجویان وقتی به دیدار حضرت آقا می رفتند و در خصوص این دغدغه خود با ایشان صحبت می کردند، رهبری می فرمودند عدالت طلبی نه با شعار ممکن است و نه با دستور. ایشان فرمودند عدالت در کشور تا به گفتمان و خواست عمومی مردم تبدیل نشود، هیچ گاه در کشور محقق نخواهد شد. در سال 97-98 بود که رهبری نوید مطالبه عمومی عدالت طلبی را در کشور دادند.
چشمه های بزرگ حس مطالبه عدالت در کشور در حال جوشیدن است و شاهد چشمه های کوچک آن نیز در کشور هستیم. عدم شرکت در انتخابات نیز به همین مبحث عدالت خواهی بر می گردد چرا که این افراد معتقدند با این کار عدالت را اجرا می کنند. طرف می گوید من که از وضعیت مالی مناسبی برخوردارم اما به خاطر آنهایی که به لحاظ معیشتی در وضعیت نامساعدی قرار دارند در انتخابات شرکت نمی کنم و با این کار می توانم مسئولان جمهوری اسلامی را ادب کنم.
ما پایه های استقلال فرهنگی در جامعه دینی را به درستی بنا نهاده ایم، اینکه مردم متدین و مذهبی هستند، به دنبال گسترانیدن عدالت و دشمن ستیز هستند، تمامی این موارد حکایت از درست بنا نهادن این پایه ها در کشور دارد.
در کشور برخی ها به درستی فعالیت فرهنگی در حوزه اقتصاد انجام می دهند، خمس خود را پرداخت می کنند و … اما متاسفانه ما به این موارد کم توجه هستیم و فقط موارد تهدیدآمیزی چون بی حجابی و … را می بینیم.
این توهین به مردم است که بگوییم چون جمهوری اسلامی اقتدار و تسلط امنیتی اش بیش از رژیم شاه است مردم از حضور در اعتراضات هراس دارند! خب اگر چنین است که آدم ترسو از تغییر نظام حرف نمی زند. به نظر من مردم از روی عقل به خیابان نمی آیند. سال گذشته تلاش های بسیاری صورت گرفت تا اکثریت مردم را به خیابان بکشانند اما این مردم بودند که به خیابان ها نیامدند.
به طور کلی در خصوص مبحث تعریف ملت ایران در سه لایه اعتقادی، قانونی و رفتاری می توان فهمید مردم از نخ اتصالی روشن و پلکانی برخوردارند که به تدریج نیز در حال رشد هستند.
ما باید قانون و مردم را پایه حرکتی خود قرار بدهیم، مثلا حوزه بگوید اگر من تا قبل از انقلاب پیشران بودم اکنون ذیل مردم هستم و موظفم همه فعالیت های خود را بر مبنای قانون اساسی و سیاست های حضرت آقا پیش ببرم.