به گزارش پایگاه فرهنگی اجتماعی آحاد، محمدرضا فلاح شیروانی طی یادداشتی به رابطه انقلاب اسلامی با مقوله آزاد اندیشی پرداخته که در ادامه مطالعه میفرمایید.
باید به داستان معاصر این بوم و اقلیم نگاه بهتری بیاندازیم.
سخن بزرگ دوران ما این است : تنها راه انقلابی ماندن و انقلابی زیستن، «آزاداندیشی» واقعی و آزادی از تحجر و ولنگاری است.
رهایی از فکر تقلیدی است.
« انقلاب اسلامی»، خود یک «آزاداندیشی» واقعی بود. آزاداندیشی درست، عمیق، کوبنده و گسترده، بسیار گسترده !
جالب این است، هر که در این منطقه فکری و فرهنگی، به صورت پیراسته و کامل زیست نکرد آخرالامر گرفتار اندیشههای طاغوتی شد.
نمونههای امروزین آن را بنگریم تا غرق در بهت و شگفتی شویم.
کسانی که با همۀ ادعاهای مردمی و مثلاً واقعبینی هایی که دارند، در نهایت سر از آخور فاسدترین جریانهای روزگار ما در میآورند و از نظام طاغوتیِ سلطه مدال نحس لبخند و رضامندی (و البته تحقیر) میگیرند.
آری، حقیقت این است. تنها سخنی که ضدّ جریان طاغوت است، انقلاب اسلامی است و تنها نواگر نیرومند آن امام و رهبری هستند.
اما امروز چه؟
در مقطع فعلی، دقیقاً به چه «آزادفکری» بایستهای احتیاج داریم؟
امروز هم گرفتار فکر تقلیدی شده ایم که حرکت انقلاب را دچار رکود کرده ایم.
«و بدانید که اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود ـ که متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود ـ بیشک دستآوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت»(بیانیه گام دوم، 24/ 11/ 97)
آنچه به مردم انگیزۀ شرکت پرشور در انتخابات میدهد، نجات فکر و فرهنگ حکمرانی از این افکار ترجمهای است.
واقعاً انقلاب با مشکلات بزرگ فراوانی رو به رو نیست.
انقلاب مشکلی بزرگتر از «جمود فکری» و «غربزدگی فکری و فرهنگی» ندارد.
اینکه مردم را به صحنه دعوت می کنیم امّا به خاطر همین فکر فرسوده، صحنه را به دست مردم نمی دهیم، طبعاً باعث دلسردی ایشان است.
و زمانی که مردم را با شعارهای دلپسندی به پای صندوقهای رأی می آوریم، ولی با اجرای نسخه های غربی در حوزه های مختلف، عملاً با آنها به دشمنی بر می خیزیم، باز هم نتیجه قطعاً دلسردی است.
باید از این جمود دست برداریم.
«سـخـن امــروز مـا بـا مــردم»
این سؤال مهمی است که این روزها نیروهای انقلاب از خود دارند.
این که ما با مردم چه سخنی داریم تا برای شرکت در واجب بزرگ و حساسی به نام «انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی» دلگرمشان کنیم؟
به نظر می رسد ما باید امروز از دو منظر با مردم سخن بگوییم. این دو منظر باعث خروج از افکار زنگار گرفتۀ فعلی که نتیجهاش سردی و ناامیدی است، میشود :
1. اقتصاد سالم و راهگشا و نجات دهنده
2. انتظار واقعی جهانی از مردم ایران
1. اقتصاد امیدبخش
اقتصاد دغدغۀ محوری امروز مردم ایران شده است. مردم از این دلسرد هستند که راهحلهای شما مشکلات را حل نمیکند. ولی واقعاً سخن متفاوتی در باب اقتصاد وجود دارد.
این طور نیست که فقط همین افرادی که بیش از 40 سال اقتصاد کشورمان در دستشان بوده است اقتصاد را میفهمند. الحمدلله این بت شوم و تباهیآفرین در حال شکستن است.
اینگونه نیست که ما تنها همینهایی که انواع تنگناها را پدید آوردهاند و انواع دسترسیها را برای دشمن خون آشام ما به اقتصاد ایران فراهم نمودهاند، را داریم تا مسیر نجات اقتصادی را بپیماییم.
خیر! این طور نیست.
مردم باید صدای جدیدی بشنوند.
این صدای جدید وجود دارد، ولی هیچگاه به درستی شنیده نشده است.
حضرت آقا از سال ها پیش، ضمن این که مسألۀ اول کشور را مشکلات اقتصادی مطرح میفرمودند راه حل آن را نیز در پیش گرفتن «اقتصاد مقاومتی» می دانستند :
«امروز مشکلات اقتصادی، مسئلۀ اول کشور است که باید حل شود و حل آنها در گرو اجرای صحیح اقتصاد مقاومتی است.» (3/ 6/ 1395)
به همین جهت درخواست مصرانه و پرتکرار ایشان این بوده است :
«باید قاطعانه مانع از ادامۀ طرحهای اقتصادی غیرهمسو با سیاستهای اقتصاد مقاومتی شد.» (3/ 6/ 1395)
و نهایتاً گلایه مند بودند که :
«اگر اقتصاد مقاومتی اجرا میشد، وضع زندگی مردم اینگونه نبود!» (15/ 12/ 1395)
باید این پرچم سر دست گرفته شود.
همۀ کانونهایی که طی این سالها به اقتصاد مقاومتی اندیشیدهاند احساس مسؤولیت بیشتری کنند و به میدان بیایند.
در کنار آن، همه کمک کنند که تریبون در دست این عزیزان قرار بگیرد و سخنان ایشان بسیار پرشور و پرطنین در فضای جامعه بپیچد و از میان کاندیداها هر که با این سخن همراه بود محبوبیت پیدا کند و امید رأی آوری بیشتری داشته باشد.
2. امید جهانی به حرکت عمومی مردم ایران
دفع اغتشاشات هیبت بزرگی برای مردم ایران در چشم و دل نخبگان و عموم مردم جهان ایجاد کرد.
به دنبال آن، شکلگیری «طوفان الاقصی» و شکستن دندانها، بلکه ستون فقرات رژیم سفاک اسرائیل توسط جبهۀ مقاومت که سالها منطق او مورد تمسخر دوست و دشمن بود، بیش از پیش کانون این قیام و این شعور نوین و راهگشا را تبدیل به تکیهگاه بزرگ مسلمانان و مظلومان جهان کرد.
امروز همۀ این نیروهای ارزشمند دوست دارند با ملت ایران سخن بگویند و آنها را دعوت به استقامت کنند. به آنها بگویند که شما مسیری نو در پیش گرفتهاید شما امید بزرگی خلق کردهاید شما تا بر سر همان سخن اول انقلابتان بمانید ما برای مبارزه امیدهای بزرگ و کانونی الهامبخش پیش روی خود داریم.
برای ایشان میدانی باز کنیم تا این گفتگو صورت بگیرد.
ما اگر بتوانیم برای حداقل 100 نخبۀ جهان اسلام، بلکه اروپا و آمریکا، تریبونی آماده کنیم تا با مردم ما سخن بگویند، قهراً مردم ما به خودآگاهی بهتری دربارۀ کشور، نظام و انقلاب و این انتخابات، دست پیدا می کنند و این به رویش مشارکت مردمی کمکهای خوبی می کند.
در عین حال مثل همیشۀ انقلاب، از خداوند متعال می خواهیم به یمن نفسهای پاک مجاهدان و خونهای پاک شهیدان، به عجز ما نظر بیندازد و انقلاب را از این مقطع حساس نیز به سلامت عبور دهد.