به گزارش پایگاه فرهنگی اجتماعی آحاد، آیت الله طالقانی طی دو سخنرانی به بررسی انقلاب و حکومت اسلامی پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
گزارش روزنامۀ کیهان از کنفرانس خبری مورخ 15 بهمن 1357 آیتالله طالقانی
آیتالله طالقانی عصر دیروز در یک مصاحبۀ مطبوعاتی که در خانهاش برپا شد، به سؤالهای خبرنگاران داخلی و خارجی دربارۀ اوضاع کنونی و انقلاب ایران پاسخ گفت:
خبرنگار تلویزیون سوئیس پرسید: «در اروپا برای ما خیلی مشکل است تصور کنیم که روحانیون بتوانند رهبری سیاسی هم داشته باشند.»
آیتالله طالقانی در پاسخ گفت: «بله، من هم تصدیق میکنم که برای اروپا مشکل است، چون روحانیت مسیحی بر اساس انجیلی قرار دارد که ۵۰ سال بعد از مسیح تدوین شده و مضمون آن فقط دعوت به همان روحانیت مورد نظر شماست. اما در اسلام و قرآنی که ما داریم و همه، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، آن را قبول دارند که همان کتاب پیغمبر اکرم است، از روحانیت با برداشت شما اثری نیست. اگر معنای سیاست مسئولیت در برابر انسانها و حمایت از مظلومها و مبارزه با ظلم است که این در متن قرآن و تعالیم قرآن هست و همیشه خفیف یا شدید جریان داشته. ولی اگر مفهوم سياست، دروغ – پولتيك و چند گویی و عدم صحبت با تودههای مردم باشد، روحانیت اسلام این سیاست را محکوم میکند.»
خبرنگار پرسید: «در ایران تعداد آقایان آیتاللهها زیاد است، چگونه میتوان توجیه کرد که کدام یک از اینها نظرشان ارجح است و نظرشان باید اجرا شود. مثلاً آقای خمینی که صحبت میکنند، نظر دیگران را هم مدنظر دارند؟»
آیتالله طالقانی پاسخ داد: «در مکتب اسلام و به خصوص در مکتب امامت شيعه، مبارزه با ظلم و فساد و رژیمهای فاسد و برقراری در جامعه از مسائل ضروری است و هیچ آیتاللهی و هیچ کس که آشنا به اصول اسلام باشد، نمیتواند در مقابل ظلم و فساد بیتفاوت باشد. تفاوت فقط در چگونگی مبارزه است و شرایط مبارزه. به این جهت میبینم که در تاریخ اسلام و به خصوص شیعه، رهبران اصیل اسلامی با حکومتهایی که بر طبق موازین اسلام نبوده، سازش نداشتند. منتها گاهی که قدرتی به دست میآوردند، مبارزهها آشکار بود و گاهی پنهانی که ما از آن تعبیر به «تقیه» میکنیم. پس با این شرح، آیتالله و عالم روحانی با فرد مسلمان نمیتواند اهل مبارزه نباشد و با دستگاه و رژیم فاسد سازش کند.»
نقش کمونیستها
خبرنگاری پرسید: «بسیاری از کمونیستها در گذشته بر ضد شاه مبارزه کردند، بسیاری زندانی بودند، بسیاری برای انقلاب شهید شدند. آیا شما آنها را مخالفین اسلام میدانید و آیا در حکومت جمهوری جایی برای آنها هست؟»
آیتالله طالقانی گفت: «مسئله مکتبی غیر از مبارزه است. از جهت مبارزه، ما خود شاهد بودیم که بسیاری از آنها کشته شدند، زندانهای طولانی کشیدند و در این مبارزه سهمی داشتند. از این جهت شکی نیست. اما مسئلۀ مهم اختلاف در ایدئولوژی کمونیستهاست نه اختلاف در مبارزه. بنابراین، کمونیستها در مبارزۀ فعلی تا آنجا که وابستگی به کمونیسم بینالمللی و پایگاههای کمونیستی نداشته باشند و الهام از خارج مرزهای اسلامی نگیرند و در طریق این مبارزه که فعلاً نفی استبداد و استعمار است، مزاحمتی ایجاد نکنند، هیچ گونه تعارضی با این انقلابی که از اکثریت و توده مردم ایران آغاز شده، نخواهند داشت. آنها هم خودشان را طرفدار خلق و توده میدانند و ما هم شعارمان همین است که تودههای مظلوم را باید نجات داد. بعد که به مرحله اثبات رسید، یعنی تأسیس حکومت اسلامی که بر مبنای آزادی و دموکراسی است، آنها هم میتوانند آزاد باشند، هم در گفتن مسائلشان و هم حتی در تشکیلاتشان.»
آیتالله طالقانی سپس به خبرنگاران تلویزیون سوئیس گفت: «ما از نزديك نميدانيم ولی سوئیس کشوری است که ما از آزادی و وضع زندگی مردم آن و تربیت و سلامتی روح و فکرشان همیشه تعریف شنیدیم ولی فعلاً متأسفیم که سوئیس مرکز نگهداری پولهای دزدهای بینالمللی شده، مخصوصاً دزدها و غارتگرهای مردم ما و این لکۀ ننگی شده بر دامان سوئیس که هرچه دزد و غارتگر است، پولهایشان را بردند در بانکهای سوئیس گذاشتند. حتی نمیشود معلوم کرد چقدر دزدیدهاند. بگویید این لکۀ ننگ را از دامنتان پاك كنند.»
بهرهبرداری از سرمایه
خبرنگاری پرسید: «آیا در جمهوری اسلامی بهرهبرداری از سرمایه چنانکه در سیستم سرمایهداری متداول است، مجاز است یا خیر؟»
آیتالله طالقانی پاسخ داد: «خیر، در اسلام نه استثمار هست نه استعمار. هر کس به اندازه کارش و زحمتش و هر کس هم در جای خودش و بر این استعدادش بهره میبرد. این همان معنای قسط است که مسلمانها موظفاند اقامه قسط کنند.»
خبرنگار دیگری پرسید: «آیا نمونهای از حکومت اسلامی را که وجود داشته یا دارد میتوانید نام ببرید؟»
آیتالله طالقانی جواب داد: «نمونۀ کامل در عصر پیغمبر اکرم بود. ناقصش در عصر خلفا تشکیل شد و باز کاملترش در چند سال حکومت «علی» بود. پس از آنکه خلافت به سلطنت و آن هم به سلطنت میراثی تبدیل شد، اساساً از مسيرش منحرف گشت. در جاهایی اصل اسلام انحرافیست و فروعش را مدعی هستند، اجرا میکنند. مثل سعودی که اساساً چون سلطنت میراثی در اسلام به شدت نفی شده و در سعودی سلطنت خانوادگی بر مردم سلطه دارد. این نمونۀ اسلامی نیست. اگر در کشورهای دیگر اسلامی هم آراء مردم تا حدی دخیل در قوای مقننه و اجراییه شده است، ما میبینیم که این قسمتی از اسلام است و قسمتی از مکتبهای دیگر که وارد اسلام شده. البته این انحرافها به خصوص در قرن اخير در اثر فشار استعمار غربی بود. ولی ایدهای که ما داریم مجتمع اسلامی خالصی است که با معیارهای مترقی قرآن و آراء آزاد همه مردم شکل بگیرد.»
خبرنگار سؤال کرد: «در مورد قوانین و معیارهای مترقی قرآن منظورتان چیست، آیا این قوانین متغیر هستند یا خیر؟»
آیتالله طالقانی پاسخ داد: «هر جمهوریتی در دنیا معیارهایی دارد. در نظام اسلامی که من اسمش را حکومت نمیگذارم چون حکومت معنای حاکمیت عدهای بر عدۀ دیگر را دارد، اما در اسلام حاکمیت جز برای خدا که خالق همه مردم است، نمیباشد و همۀ مردم بندۀ خدا هستند و زمین و آنچه ذخائر که در زمین نهاده شده، سفرۀ گستردهای است برای همۀ مردم که باید به اندازۀ احتیاج و نیاز کارشان از آن استفاده کنند، این اختصاص به يك گروهی ندارد. چون همیشه قرآن خطابش به «ناس» است و «ناس» یعنی همۀ مردم نه مسلم يا مؤمن به تنهایی.
از این جهت، اصل همين است که انسان اولاً به شخصیت خودش و شخصیت انسانی خودش برگردد، یعنی به شخصیتی که در اثر نظامهای فاسد از دست رفته است و دیگر اینکه در شرایط اجتماعی آن قسط و عدالت همگانی پیاده شود. این اصل يك مجتمع سالم اسلامی است. ولی ممکن است همۀ اینها در يك شرایطی و در يك فصلی از زمان در اثر عوامل خارج و داخل یا ناآگاهی مردم پیاده نشود. کوشش کسانی که طرفدار این مکتب هستند، این است که تا حد امکان این را پیاده کنند و همین جهت تغییرش است. مثل همۀ اصولی که در مکتبها و دانشگاهها علمی و ثابتند و در عین ثبات، تکامل و تغيير هم در آنها هست. نکتۀ مهمی که باید تذکر دهم، این است که انقلابات و حرکات اصیلی که در تاریخ دنیا از گذشته تا انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه و انقلابهای دیگر، هدف اصلی آزادی انسانها بوده و هست و مطبوع اصيل انسان بیش از مسائل خوراك و مسکن و… «آزادی» بوده و مسائل اقتصادی در پرتو «آزادی» قرار داشتهاند. ولی به تدریج ما میبینیم که در غرب سرمایهداری و شرق کمونیست، آزادی انسانها تحتالشعاع اقتصاد قرار گرفته و اقتصاد است که انسانها و جامعه را شکل میدهد و یک نوع تودههای مردم را به بنده میکشد. این مسئلهای است که نسل امروز که تحت تأثير مسائل اقتصادی قرار گرفتهاند، نمیتوانند آن را درست درك کنند. ولی در ایران میبینیم که تودههای مردم، طبقۀ مرفه و غيرمرفه و تحت فشار زندگی همه به پا خاستهاند. چه میخواهند؟ مسئلۀ اول «آزادی» میخواهند و مسئلۀ «قسط» یا عدالت اقتصادی خود به خود در پرتو آزادی به عقیدۀ ما تأمین خواهد شد.»
خصوصیت انقلاب ایران
خبرنگار روزنامه «النهار» چاپ بیروت درودهای مردم فلسطین را تقدیم کرد و آیتالله طالقانی در جواب گفت: «مردم ایران دربارۀ مسئلۀ فلسطین هرگز بیتفاوت نبودهاند. صدای مظلومیت آنها را من خودم و فرزندان ما در ایران و خارج ایران همه جا منعکس میکردند. حضور من در کنفرانسهای اسلامی کراچی، بیتالمقدس، مکه و قاهره در زمان عبدالناصر، اصلاً برای دفاع از حق فلسطینیها بوده. چون دشمن فلسطينيها فقط دشمن فلسطین نیست و نبوده بلکه دشمن همۀ عالم اسلام است. پیروزی فلسطینیها پیروزی ما است و خدای ناخواسته شکست آنها شکست ما. به یاری خدا و تبعیت از اولیای اسلام امیدواریم معاضدت و همفکری و همیاری ما بعد از این بیشتر خواهد شد.»
خبرنگار النهار پرسید: «ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران از نظر شما چیست، موقعیت انقلاب اسلامی ایران را در جهان سوم چگونه میبینید و آیا این بخشی از جنبش عدم تعهد هست یا نه؟»
آیتالله طالقانی پاسخ داد: «چون رهبری انقلاب اسلامی با شخصیتهایی است که به مبانی اسلام و جهاد اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر آشنایی کامل دارند، یکی از خصایص انقلاب اسلامی ما این است که اسلام اصیل و دارای دینامیک خودمان را بدون دخالت فکری و سیاسی دیگران تا آنجا که قدرت و توانایی داریم، پیش ببریم. ولی در انقلابهای دیگر اگر در کشورهای اسلامی هم بود، اسلام خالص نبود. قسمتی التقاطی بود و یا به وسيلۀ يك حزب و گروه خاص هدایت میشد.
در کشورهای انقلابی کمونیست يا ناسيوناليست ما میبینیم که يك گروه انقلاب میکنند و بعد هم حکومت را خود آن گروه به دست میگیرند و قهراً وقتی گروه یا حزب خاصی بود، چه نظامی، چه غیرنظامی دنبالش دیکتاتوری و استبداد بود. ولی خصوصیت انقلاب اسلامی ما این است که ما رهبریهای مذهبی داعيۀ حکومت برای خودمان نداریم و نمیخواهیم حاکم باشيم. انقلابی است که از تودۀ همۀ مردم، همۀ قشرها آغاز شده و برای همۀ قشرهاست نه يك حزب و جمعیت خاص. این یکی از ویژگیهای انقلاب ماست.
از نزديك هم مشاهده میکنید که این انقلابی است که از زارع، کارگر، کارمند، تاجر، دانشگاهی و… همۀ مردم در آن شرکت دارند. از همۀ مردم برای همۀ مردم شروع شده و هیچ حزب و جمعیتی هم حق ندارد برای خودش سهم بزرگتری در نظر بگیرد و از این جهت حکومت را در انحصار خودش درآورد. این خصوصیت اصلی است و باقی مسائل فروع این مسئله میباشد. در مورد رابطه با سایر کشورها و موضوع عدم تعهد، وقتی که انقلاب ما از همۀ مردم است و در برابر استبداد و طاغوت داخلی و استعمار ایستادهایم، قهراً ما وابسته به يك پایگاه نخواهیم بود و این همان معنای عدم تعهد است. ما نمیخواهيم متمایل به چپ یا راست باشيم. ميخواهيم روی پای خودمان بایستیم، همانطور که همه کشورهای بیطرف میخواهند و الان این مسئله دارد، توسعه پیدا میکند که گروهی و جوامعی تشکیل بدهند که از زمان مرحوم عبدالناصر درست شد و مرحوم نهرو و آقای تیتو رئیسجمهوری یوگسلاوی هم تأیید کردند. البته تز آنها با تز ما مشترك است و ما میخواهیم گروه مستقلی باشیم.»
انقلاب ایران و کشورهای مسلمان
خبرنگار گفت: «توجه فلسطینیها اکنون به شدت متوجه ایران شده است. در حالی که قبلاً نظرها متوجه جنبش فلسطین بود که چه نقطه نظرهایی را باید از آن گرفت. ولی حالا برعکس شده، به این ترتیب که در انقلاب ایران چه نقطه نظرهایی هست که باید آنها را فراگرفت. از این جهت، برای تمام مردم عرب ماهیت اجتماعی و دموکراتیک انقلاب اسلامی مطرح شده است.»
آیتالله طالقانی گفت: «تأثير انقلاب ما در دیگر کشورهای مجاور عربی و اسلامی غيرعربی بیشتر از نظر منطقه جغرافیایی حساس ما است و دیگر اینکه سرمایههای مادی ما و رابطۀ با شرق و غرب و دیگر آن تعاليم خاصی که شیعه بوده و نگذاشتهاند ظهور کند. به خصوص در این چند سال اخير که استعمار به شدت تسلط پیدا کرد. از جهت منطقۀ جغرافیایی و از جهت سرمایههای مادی و سرمایههای فکری که قابل تفهیم برای همۀ مردم است (نه یك ایدئولوژی که خاص يك طبقه باشد) این انقلاب خواه ناخواه ریشۀ عمیقی از هر جهت داشت و در کشورهای دیگر مخصوصاً کشورهای مجاور، مسلماً این انقلاب تأثير بسیاری خواهد داشت. حالا کیفیت تأثير و اندازه تأثیرش مربوط به این است که تا چقدر بتوانیم پیروزی به دست آوریم و در این راه پیش رویم. تودههای عرب در عین اینکه بعضیهایشان تا حدی مدعی هستند آزاد شدهاند، اما قید و بندهایی برای آنها از طرف رژیمها (حتی رژیمهای مدعی آزادی) هست که عموم تودهها این را به تدریج دارند لمس و درک میکنند. این ندای آزادی مطلق که ما برای همۀ گروهها سردادیم، شباهتی با آنچه که در کشورهای عربی عمل شده یا ادعا میکنند، ندارد.»
نقش زنان در حکومت اسلامی
يك خانم خبرنگار از روزنامه «آیدین لیغ» ترکیه پرسید: «اگر امکان دارد در مورد نقش زنان در حکومت اسلامی بفرمایید.»
آیتالله طالقانی گفت: «خانمهایی که مصاحبه میکنند، بیشتر روی همين موضوع حساسیت دارند. اگر ایشان خواهر مسلمان و آشنا با اسلام باشند، این سؤال را نباید بکنند. بلکه باید از متون اسلام و قرآن بدانند اسارت زن و مهجور نگهداشتن او مربوط به اسلام نبود بلکه مربوط به زندگی اشرافي و درباری بود و بعد هم زن را در کشورهای اسلامی به اسم آزادی به صورت کالا و مصرفکننده کالا درآوردند (تجملپرستی). از این جهت آن آزادی که در غرب معتقد هستند اسلام آن آزادی و آن مفهوم آزادی که بی بند و باری و وسيله شدن و آلت شدن زن برای سرمایهدارها و مصرفکنندهها باشد، آن را ما قبول نداریم. اگر معنای نگرانی دربارۀ زن این است که اسلام زنها را در مسائل اقتصادی و اجتماعی و تکامل فکری و دانش مهجور میدارد، در اسلام نیست و ما نمونۀ کامل از همان زنهای صدر اسلام داشتيم، مثل فاطمه زهرا دختر پیغمبر که هم خانهدار بود و هم در میدانهای جهاد پشت سر مجاهدین خدمت میکرد و هم به موقعش در مسجد برای دادخواهی فریاد می کشید و یا دختران ائمۀ ما، اینها زن اسلامی بودند. اگر زن اسلام میخواهند مطابق این نمونه باشد، همان است که ما عقیده داریم. ولی اگر میخواهد نمونۀ عروسکهای غربی باشد، این از نظر اسلام آزادی زن نیست و به نظر ما از بین بردن شخصیت زن در اجتماع است. این دیدگاهی است که ما دربارۀ زن داریم. الان هم میبینید در همین مبارزه میلیونها زن ایرانی شرکت دارند و بزرگترین پایگاه مبارزۀ ما همان زنهای ما هستند، چه دختران و خواهران دانشگاهی و چه زنهای خانهدار.»